بابا جون مثل تو دنیا نداره
تو دلم جز توکسی جا نداره
دخترا من و به هم نشون می دن
میگن این دختره بابا نداره
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
بنال ای دل نوا دارد رقیه
به هر دردی دوا دارد رقیه
مرض او را ز پا انداخت ،امّا
مریضان را شفا دارد رقیه
سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
مدال مرحبا دارد رقیه
بیا یا فاطمه اندر خرابه
عزای بی ریا دارد رقیه
بدور از دیدهٔ بیگانه امشب
سخن با آشنا دارد رقیه
ز دست ساربان و زجر و خولی
به بابا شکوه ها دارد رقیه
ز خونین چهره میبوسید و می گفت
غم بی انتها دارد رقیه
بیا ای یار پیشانی شکسته
که با مهمان صفا دارد رقیه
چه با جا آمدی ای جان جانان
ببین جا در کجا دارد رقیه
از آن روزی که افتادی به مقتل
دل پر ماجرا دارد رقیه
دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
وطن در کربلا دارد رقیه
بمیرم از چه لبهایت کبود است
بگو محشر به پا دارد رقیه
پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
رُخ زهرا نما دارد رقیه
به جرم عاشقی جان بر لب آمد
شکایت زاشقیا دارد رقیه
خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
که هر شب این دعا دارد رقیه
شاعر : ولی الله کلامی زنجانی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
ویراننشین شدم که تماشا کنی مرا
مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا
گفتم میآیی و به سرم دست میکشی
اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا
آن شب که گم شدم وسط نیزهدارها
میخواستم فقط که تو پیدا کنی مرا
از آن لبی که دور و برش خیزرانی است
یک بوسهام بده که سر و پا کنی مرا
با حال و روز صورت تغییر کردهات
هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا
معجر نمانده است ببندم سر تو را
پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا
وقتی که ناز دخترکت را نمیخری
بهتر اسیر زخم زبانها کنی مرا
حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیمها
باید زبان بگیری و لالا کنی مرا
عمّه ببخش دردسر کاروان شدم
امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا
(احسان محسنیفر
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
دیشب گلت از روی ناقه بر زمین خورد
انگار که در کوچه ها مادر زمین خورد
از زخمهای صورتم بابا گمانم
فهمیده ای که دخترت با سر زمین خورد
مرد یهودی سوی چشمان مرا برد
خولی لگد زد نیمی از جان مرا برد
بابا! تلفظ کردن نام تو سخت است
بدجور مشت زجر دندان مرا برد
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
بابا خبرداری که من بیمار بودم ؟
اصلاً خبرداری کمی تب دار بودم ؟
از درد بازوی شکسته هر شبم را
دور خرابه گشتم و بیدار بودم
وقتی برای چند قدم کودکانه
محتاج یاری سرِ دیوار بودم
اول که دوری از تو و دوم صبوری
از اولش از این سفر بیزار بودم
دور از تو چشم عمو عباس بابا
از صبح امروز تا غروب بازار بودم
از این همه زحمت که من دادم به عمه
دیگر خودم فهمیده ام سربار بودم
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
31K
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
_______
#حضرت_رقیه
لب های او جز ناله آوایی ندارد
دیگر برایش خنده معنایی ندارد
اکنون که اینجا آمدی باید بگوید
جز این خرابه دخترت جایی ندارد
باید بگوید از غم تنهایی خود
چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد
یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا
حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد
در کوچه های شام هم با گریه می گفت
یک کاروان نیزه تماشایی ندارد!
تفسیری از ایثار و غیرت می شود چون
از نسل زهرا است و همتایی ندارد
هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد
وقتی که فهمیدند بابایی ندارد...
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
__
#حضرت_رقیه
عشق کاری به قیل و قال ندارد
عاشقی حرف جز کمال ندارد
شاه عشّاق که مثال ندارد
باغ او میوهای کال ندارد
نخلهای علی نهال ندارد
غیر راه علی مسیر ندیدم
داخل خانهاش صغیر ندیدم
سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم
من در این خانه غیر شیر ندیدم
شیر بودن که سنّ و سال ندارد
چون شده حیدری تبار؛ رقیّه
هست اعجوبهی وقار؛ رقیّه
مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه
گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه
در کمالات؛ او مثال ندارد
بر رخ او خدا نقاب کشیده
روی او پردهی حجاب کشیده
جای چشمانش آفتاب کشیده
صورتش به ابوتراب کشیده
حیف در زندگی مجال ندارد
خوشی از عمر خویش دیده؟ ندیده
نازدانهست ناسزا نشنیده
پابرهنه به روی خار دویده
گرچه کودک، ولی شدهست خمیده
او الفباش غیر دال ندارد
مثل یک شیشهی بلور، شکسته
همچو خشتی که در تنور شکسته
سنگ خورده ولی غرور شکسته
زیورش را کسی به زور شکسته
نزن او با کسی جدال ندارد
بر سرش ریخت آسمان خرابه
زخمها خورد از زبان خرابه
معجر پاره؛ تازیانه؛ خرابه
آه؛ پروانه در میان خرابه
جای سالم به روی بال ندارد
بین انظار رفت مسخره کردند
سر بازار رفت مسخره کردند
دست به دیوار رفت مسخره کردند
کوچه هر بار رفت مسخره کردند
معجر پاره قیل و قال ندارد
زجر ولکن نبود؛ حرمله میزد
دخترک را بدون فاصله میزد
گردنش را گرفت سلسله میزد
گفت جاماندهام ز قافله میزد
طفل ترسیده که سؤال ندارد
کنج ویرانه غصّه دور و برش ریخت
خشتها بالشی به زیر پرش ریخت
دختر شاه بود و موی سرش ریخت
گریهها وقت دیدن پدرش ریخت
خواهشی او جز وصال ندارد
🔸شاعر:
#محمدجواد_پرچمی
______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_چهارم_محرم
___________________
#طفلان_حضرت_زینب
نه به اندازۀ علی اکبر
ولی آن قدرها جگر داریم
تو به روی خودت نیاوردی
ما که از قلب تو خبر داریم
به همین ذکر یا علی، مادر
که نوشتیم روی پیشانی
همۀ آرزوی مان این است
بر تن ما کفن بپوشانی
تو به خیمه بمان مراقب باش
داییِ ما غم تو را نخورد
آن قدر غُصه خورده، حداقل
غُصۀ ماتم تو را نخورد
دو برادر کنار هم بهتر
می توانند یاورش باشند
می توانند در مقابل سنگ
روی نی حامیِ سرش باشند
آن قدر تیر و نیزه می بارد
خم به ابرویمان نیاوردیم
مادرم! تو دعا کن آخر کار
لا اقل تکه تکه برگردیم
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅اشعار #شب_چهارم_محرم
_______________________
#طفلان_حضرت_زینب
چه وداعی چه قدر جانسوز است
کربلا ، کرب والبکاء شده است
مادری پشت پرده ی خیمه
دست بر دامن دعا شده است
گریه های حرم سؤالی شد!
راستی بانوی قبیله کجاست!؟
شیرِ مردانِ زینب کبری!
کمی آهسته ؛پس عقیله کجاست!؟
سخت از پیر خیمه دل کندید
بال پروازتان تقلا کرد
نام زهرا گره گشاتان شد
قسم عشق کار خود را کرد
گرگ های گرسنه ی این دشت
در کمین اند ، با خبر باشید
این خلیفه پرست های حریص
لاله چین اند ، با خبر باشید
نوه ی مرتضی شدن جُرم است
خونتان را حلال می بینند
تازه اسلام نابتان را هم
زیر تیغ سؤال می بینند
شعله های نفاق این مردم
از سقیفه زبانه می گیرند
جان زهرا به فکر خود باشید
پهلو ها را نشانه می گیرند
خونِ دل روزی علی کردند
پشت پا می زنند این مردم
کوفه را با مدینه فرقی نیست!
بی هوا می زنند این مردم
کوچه وا می کنند با حیله
کینه فتوای لاله کوبی داد
تجربه گفت: اولین کوچه …
در مدینه جواب خوبی داد
اصل این جنگ بر سر فدک است
کوچه راهی به کربلا دارد
بیشتر فکر دستتان باشید
شمر نقش مغیره را دارد
راستی، سمت حرمله نروید
شرح این درد، مو به مو مانده
به خدا حیف چشم های شماست
چند تیری برای او مانده
کاش می شد که از دل زینب
هجرتان مهر مادری ببرد
چشم خولی به دست تقدیر است
منتظر مانده تا سری ببرد
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_چهارم_محرم
________________________
#طفلان_حضرت_زینب
هرکه دنبال تو اوجِ سحرش بیشتر است
اثرِ آهِ دلِ شعله ورش بیشتر است
از حرم آمدهام با تو بگویم هر کَس
بیشتر دل بِبَرد در به درش بیشتر است
دهمین روز شد و شد دهِ ذیالحجهی من
شُکر قربانیِ من برگ و برش بیشتر است
خیمهات آمدهام بَسط نشستم گویم
خیمهیِ خواهرِ تو شیرِ نَرَش بیشتر است
به تو نزدیکتر از اهلِ حرم خواهرِ توست
به تو چون از همه زنها پسرش بیشتر است
دشتِ من از همه شیر و عسلش شیرین تر
باغ من از همه شَهد و شکرش بیشتر است
همهی غیرتشان قامتشان رفته به من
بچه عقاب ببین بال و پَرَش بیشتر است
آنکه چون ماست که بی چون و چرا میماند
آنکه باید رود اما اگرش بیشتر است
آنکه مانندِ علی شد زرهاش پشت نداشت
آنکه ترسیده زِ جانش سپرش بیشتر است
به سر موت قسم یک سر مو پس نکشم
از همه دختر حیدر جگرش بیشتر است
کیستم فاتح میدان تو ، از هرچه که هست
آنکه آوازهی تیغِ پدرش بیشتر است
تیغ را کرده حمایل که بفهمد آن قوم
هرکه شاگردِ علی شد هنرش بیشتر است
از علمدار بپرس از دو جوان میگوید
بین اصحاب به این دو نظرش بیشتر است
میشناسم جگرت را به تو از خواهشِ من
قسمِ چادر زهرا اثرش بیشتر است
هر دو میدان زده خواندند رجزها اما
چه کنم آنهمه لشکر نفرش بیشتر است
خبر رفتنشان زود به هرسو پیچید
به زمین خوردنشان که خبرش بیشتر است
غمِ مادر غمِ بابا نه فقط داغ پسر
پیش مادر اثرش بر جگرش بیشتر است
ناله تواَم که شود اهل حرم مینالند
ناله تواَم که شود هم اثرش بیشتر است
عون اُفتاده زمین پیکرِ او پیچیده
ازدحامیست ولی رویِ سرش بیشتر است
وَ محمد نَفَسش کمتر و کمتر میشد
زخمِ رویش زِ تنِ محتضرش بیشتر است
آه بر سینهشان قاتل و قاتل پُر شد
وای از ضربهشان سخترش بیشتر است
پُرِ زخمند پر از نیزه و شمشیر ولی
از میان همه زخمِ تبرش بیشتر است
پیرمرد است چگونه دو جوان بردارد
از علیاکبر هم دردِ سرش بیشتر است
بیشتر میشود این حجم اگر جمع شود
تن پاشیده زِ هم مختصرش بیشتر است....
همه جای بوی تنِ عون محمد دارد
همه جایند ولی دور و برش بیشتر است
مادر است اینکه در آن خیمه سرش درد گرفت
اینکه از فاطمه درد کمرش بیشتر است....
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️