eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
390 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#مرثیه_امام_سجاد ابر آمد و گریه کرد با باد گریست باران شد و قطره قطره افتاد، گریست تا کرببلا زنده بماند ، هر روز در سوگ پدر حضرت سجاد گریست #محسن_ناصحی https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
مانند ابر پیش یتیمان گریسته مردی که پای غصه ی جانان گریسته هر لحظه زندگی خودش را حسین دید با این حساب از دل و از جان گریسته از داغ و غصه های اسارت درون شام با حال زار و موی پریشان گریسته قطعا به یاد نیزه ی غربت میان دشت او یا حسین گفته فراوان گریسته در تشت چوب بود وحروف مقطعه عمری برای قاری قرآن گریسته شاید برای دختر دردانه ی حسین وقتی که دید خار مغیلان گریسته قطعا درون زندگی اش سود می کند هرکس که پای عشق تو از جان گریسته یعقوب چشم خویش برای حسین داد کی !؟او برای یوسف کنعان گریسته 🔸شاعر: __________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد خیال کن هدف سنگ‌های کوفه و شام به روی نیزه سر دو برادرت باشد فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست و جمله‌های "حواست به معجرت باشد" خیال کن حرمت بی‌پناه مانده و بعد به روی نی سر سردار لشگرت باشد کنار عمه‌ی سادات، یک‌طرف شمر و سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد خیال کن که علی باشی و به مثل علی دو دست بسته کماکان مقدرت باشد خیال کن همه‌اینها که گفته‌ام هستند علاوه بر همه توهین به مادرت باشد یزید باشد و بزم شراب باشد و وای به تشت زر سر بابا برابرت باشد و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد و باز از همه بدتر که مدت سی‌سال تمام آن جلوی دیده‌ی ترت باشد به اشک حضرت سجاد می‌خورم سوگند که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد 🔸شاعر: _______________________________
مثل من هیچ‌کس در این عالم؛ وسط شعله‌ها امام نشد در شروع امامتش چون من؛ این‌قَدَر دورش ازدحام نشد لشکری از مغیره می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت غیر زهرا به هیچ معصومی این‌قَدَر گرم احترام نشد به لب تشنۀ‌ علی‌اصغر، به لب تیز ذوالفقار قسم تا به امروز هیچ شمشیری؛ این‌قَدَر تشنه در نیام نشد تلّ و گودال و نعل و علقمه ...آه! ذوالجناح و لب و گلو... انگار مثل زینب کسی دلش این‌قدر؛ خون ز تکرار حرف لام نشد آه! زینب کجا و بزم یزید، او کجا و جواب ابن زیاد باز هم صد هزار مرتبه شکر اینکه با شمر هم‌کلام نشد این چهل سال گریه‌ام شاید از همان روز اربعین باشد هر قدر عمّه سعی کرد صبور به حسینش کند سلام نشد دیدم از زیر چادرش زینب گفت طوری که نشنود عباس رنج‌ها دیده‌ام حسین! اما؛ هیچ‌جایی شبیه شام نشد چه مسلمانی عجیبی بود که در آن بر عیال پیغمبر نان و خرما حلال بود، اما سنگ‌ انداختن حرام نشد 🔸شاعر: ____________________________
قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمارِ خیمه ها باشی حکمت این بود رویِ نی نروی راوی رنج نینوا باشی چقدر گریه کردی آقاجان! مژه هایت به زحمت افتادند قمری قطعه قطعه را دیدی! ناله هایت به لکنت افتادند سر بریدند پیش چشمانت دشتی از لاله و اقاقی را پس گرفتید از یزید آخر علم با شکوه ساقی را؟؟؟ کربلا خاطرات تلخی داشت ساربان را نمی بری از یاد تا قیام قیامت آقاجان خیزران را نمی بری از یاد خونِ این باغ، گردنِ پاییز یاس همرنگ ارغوان می شد چه خبر بود دور طشت طلا ؟ عمه ات داشت نصفه جان می شد جمل شام پیش رویت بود خطبه ات، تیغ ذوالفقارت بود «السلام علیک یا عطشان» ذکر لبهای روزه دارت بود خون خورشید در رگت جاری از بنی هاشمی، یلی هستی دستهای تو را بهم بستند هر چه باشد تو هم علی هستی کاش می مُردم و نمی خواندم سرِ بازارها تو را بردند نیزه داران عبایِ دوشت را جایِ سوغات کربلا بردند 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد پیکر سوختهٔ کرب‌وبلا سهم تو شد بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست ناگهان داغ دل آینه‌ها سهم تو شد بعد از آن واقعه آشوب قیامت برخاست بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت خطبهٔ اشک برای شهدا سهم تو شد بعد از آن واقعه در هرولهٔ آتش و خون در شب خوف و خطر خطبهٔ «لا» سهم تو شد بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد خیمهٔ نور تو در فتنهٔ شب سوخت ولی کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهٔ عشق از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد بعد از آن واقعه، ای کاش که می‌مردم من مصلحت نیست بگویم که چه‌ها سهم تو شد بعد از آن واقعهٔ سرخ حقیقت گل کرد کربلا در تو درخشید خدا سهم تو شد 🔸شاعر: _____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
سر می گذارم بر سر دیوار روضه وقتی که می افتم به یاد یار روضه عرض ارادت می کنم بر آن مسیحی که روی دوش خود گرفته دار روضه مصداق کل یوم عاشوراست این مرد او شاهدی زنده است در اشعار روضه زخمی قدیمی از در و دیوار دارد آزرده او را واژه ی مسمار روضه سی سال اشک و هق هق و ذکر مصیبت در چشم او شد زندگی سرشار روضه بیماری کرببلایش مصلحت بود بیمار بوده او ولی بیمار روضه هر شب به روی سفره اش با دیدن آب می کرد با خون جگر افطار روضه هر جا که ذبحی را کنارش سر بریدند افتاد یاد مقتل غمبار روضه بابای مظلوم مرا لب تشنه کشتند وقتی که شمر نحس شد آوار روضه خیلی خجالت می کشم از عمه هایم از ازدحام کوچه و بازار روضه بی معجری ها یک طرف، از یک طرف هم گوش رقیه، غارت گوشوار روضه 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
سر به دریای غم‌ها فرو می‌کنم گوهر خویش را جستجو می‌کنم من اسیر توام، نی اسیر عدو من تو را جستجو کوبه‌کو می‌کنم تا مگر بر مشامم رسد بوی تو هر گلی را به یاد تو، بو می‌کنم استخوانم شود آب از داغ تو چون تماشای آب و سبو می‌کنم صبر من آب چشم مرا سد کند عقده‌ها را نهان در گلو می‌کنم تا دعایت کنم در نماز شبم نیمه‌شب با سرشکم وضو می‌کنم هم‌کلامم تویی روز بر روی نی با خیال تو شب گفتگو می‌کنم جان عالم تو هستی و دور از منی مرگ خود را دگر آرزو می‌کنم 🔸شاعر: _____________________________ 🔹https://eitaa.com/rozeneshinan
هدایت شده از تبلیغات (ثبت بنر)
🏴 شهادت جانسوز حضرت زین العابدین، امام سجاد علیه‌السلام بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد 🏴 کانال تبلیغات مذهبی ⬇️ @tablighatemazhabi 🏁ثبت لینک و تبادل فقط از طریق آیدی زیر↙️ @Sharafoddin
بگو چرا چنین پر التهاب گریه می کنی چه دیده ای چقدر بی حساب گریه میکنی شبیه مادران بچه مرده آه می کشی شدیدتر ز گریه ی رباب گریه می کنی سه شعبه شیرخواره را به خواب برد و سال هاست عبا به سر همیشه قبل خواب گریه می کنی از آن زمان که دست ساقی حرم بریده شد همینکه دست می زنی به آب گریه می کنی به یاد پیکری که روی خاک ها سه روز ماند نظر که میکنی به آفتاب گریه می کنی ز مجلس یزید هر زمان سؤال می کنند چرا به جای دادن جواب گریه می کنی چه بر نگاه غیرتت گذشت که مقابلت کنیز اگر کسی شود خطاب گریه میکنی میان خلوتت به کوفیان که فکر می کنی برای غربت ابوتراب گریه می کنی... 🔸شاعر: __________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
بگذارید برای پدرم گریه کنم اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم تشنه کشتند عزیزان مرا ، حق بدهید تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم پیش من وقت وضو طشت نیارید ،که من... یاد طشت زر و راس پدرم گریه کنم یاد آن ضرب عمود و عمویم می افتم تا گذارم روی سجاده سرم گریه کنم حرفی از کشته شدن نیست،اسیری سخت است بگذارید به داغ جگرم گریه کنم غم خاکی شدن چادر زینب بس بود به خدا تا به قیامت اگرم گریه کنم خواهرم بسکه کتک خورد زناقه افتاد به زمین خوردن این همسفرم گریه کنم ما و بازارچه برده فروشان ،ای وای تا به بازار می افتد گذرم گریه کنم دست بسته به خدا روی گرفتن سخت است به گرفتاری زنهای حرم گریه کنم وسط هلهله ها مادر اصغر میگفت بگذارید برای پسرم گریه کنم 🔸شاعر: ___________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم اسبها از بدنش رد شده و لرزیدم که رد نعل به روی رگ حنجر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️