eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
390 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ______________ من از لگد بدم میاد از حرف بد بدم میاد از اونکه هی تو صورتم سیلی میزد بدم میاد من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد از اونی که نداد بهم یه ذره آب بدم میاد من از خزون بدم میاد از ساربون بدم میاد از اونکه مارو با چشاش میداد نشون بدم میاد من از غذا بدم میاد از دشمنا بدم میاد از این روزا که میگذره هی بی بابا بدم میاد از آبله بدم میاد از حرمله بدم میاد از قاتل بابام حسین، که سنگ دله بدم میاد از مرد مست بدم میاد از زجر پست بدم میاد از اونی که سیلی زد و.. دستام و بست بدم میاد از میخونه بدم میاد از ویرونه بدم میاد از اونکه با خندش مارو میسوزونه بدم میاد از جیغ و داد بدم میاد از زخم حاد بدم میاد از اون که عمه مو میزد خیلی زیاد بدم میاد من از شرور بدم میاد از حرف زور بدم میاد از اونکه برد سر تو رو.. توی تنور، بدم میاد از جام می بدم میاد از طبل و نی بدم میاد از اونکه رأس بابامو زد روی نی بدم میاد من از سبو بدم میاد از سُرخْ مو بدم میاد از اونکه زَد ما رو پیش سر عمو، بدم میاد من از شراب بدم میاد از تب و تاب بدم میاد از اونی که سر تو رو.. کرده خضاب بدم میاد 🔸شاعر: __________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار ______________ ‍ میکنم جانم فدایت ای پدر جانب میدان مرو بار دگر سیل غم جاری شده در گونه ها میچکد اشکی ز رخسارم پدر آتشی شعله زده در جان من از غمت امشب زنم بر جان و سر یا تو در نزدم بمان شام عزا «یا مرا با خود ببر ای همسفر » مثل زهرا (س) من کبود و زخمیم من گلی پژمرده ام بر من نگر از قلم نم نم چه خونی میچکد با غزل چشمم شده خونین و تر هر دلی بشکست و شد دریای خون گشته دل زخمی ، شدم خونین جگر با غمت آتش گرفتم سوختم ذکر گویم ، میزنم هر دم به سر من بوده ام با یاد تو میسرایم شعر با اشک از بصر 🔸شاعر: __________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار ______________ بچه ها منم نشان اقتدار روسر دخترها تاج افتخار من پیام دین و درس مذهبم یادگار فاطمه و زینبم اونیکه با منه با حجب و حیاست با حجابش بنده ی خوب خداست خیابون از چشم نامحرم پره حافظ گل، تو خیابون چادره ای برای حضرت زهرا کنیز دخترِ با حیا دختر عزیز میخونی شعر حیا رو بیت بیت با حجاب خود برای اهل بیت میدونید من رو سر کیا بودم؟ زینت کیا بودم؟ کجا بودم ؟ باید این حرف من و با زر نوشت من بودم رو سر گلهای بهشت تار و پود من پر از خاطره هاس یکی از خاطره هام از کربلاس میخوام امروز براتون قصه بگم قصه از یه دل پر غصه بگم یه روزی بودم سر سه ساله ای نازنین شبیه برگ لاله ای هر زمانی که من و سرش میکرد باباجونش یاد مادرش میکرد ناز میشد مثل گلای اطلسی اون رقیه بود که اون و میشناسی یه روزی تنگ غروب کربلا رو سرش بودم میون خیمه ها که یه وقت آتیش زدن به خیمه ها من دیدم میسوخت لباس بچه ها گریه میکرد روی خارا می دوید یکی اومد موهای اون و کشید... بگذریم یه شبی از همین شبها که خوابیده بود توی خرابه ها نصف شب بهونۀ بابا گرفت صدای گریَش همه جارو گرفت زخماشو به باباجون نشون میداد من دیدم چه جور رقیه جون می داد عهد نامه حجاب : به همین اشکای چشمامون قسم وبه هق هق صداهامون قسم وبه خاک پاک کربلا قسم وبه این گریه و ناله ها قسم به جون رقیه که دوسش دارم نمیذارم بره چادر از سرم میدونم گوهر تویِ صدف خوبه میدونم حجاب خوبه شرف خوبه قول می دم همیشه با حیا باشم قول میدم تو مسیر خدا باشم به جون رقیه که دوسش دارم نمیذارم بره چادر از سرم عهد میبندم از دلم با شور و شین کمکم کن با نوای یا حسین 🔸شاعر: __________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار ______________ دلم خوش بود بر عمه، که او را دست کم دارم بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم لباسم پاره و سرما مرا بدجور آزرده چه بد... گرمای آغوش عمو را باز کم دارم همیشه وقت مشکل های سخت و وقت تنهایی توسل بر علی و فاطمه، چون عمه ام دارم توسل کردم و آمد به سویم مادرم زهرا رسید و گفتمش باید که فرصت مغتنم دارم چه میبینم؟! خمیده آمدی؟! من درد یادم رفت سوال از ماجرای کوچه و درب حرم دارم نپرس از حال من، بابا ندارم، بعد عاشورا... دو چشم تار و روی نیلی و آوای بم دارم خدایا بازهم دارد، صدای زجر می آید چه ترسی از صدای پای او در هر قدم دارم به زیر چادرت مادر مرا پنهان کن و برگرد ازین ملعون، کبودی در تنم چندین رقم دارم به پهلویم لگد خورد و ببین یا فاطمه دیگر شبیه تو ازین پس من همیشه قد خم دارم برو مادر برو اما اگر دیدی تو بابا را بگو از قول من، بعد از تو هر ثانیه غم دارم 🔸شاعر: __________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار ______________ بر لبِ بامِ اسارت آفتابم را ببین مثل این ویرانه احوالِ خرابم را ببین در جوابِ العطش‌هایت وجودم آب شد آب رد شد از سرم؛ حالا سرابم را ببین فکر کن مثل قدیمم؛ چشم‌هایت را ببند دیدنِ الانِ من روضه‌ست، خوابم را ببین شب به شب تا چند بشمارم که پیدایت کنم؟! می‌شمارم؛ زخم‌های بی‌حسابم را ببین! با چه زوری خواستند و با چه زوری حفظ شد سرفرازم بعد غارت‌ها؛ حجابم را ببین روزگار کاخِ سبزِ شام را کردم سیاه ردّ اشکم را؛ سلاحِ انقلابم را ببین گرچه طوفانِ بلا فانوسِ عمرم را شکست بعدها در این خرابه بازتابم را ببین در قنوت آخرم چیزی به جز پرواز نیست مرغ آمینِ دعای مستجابم را ببین 🔸شاعر: __________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
رباعیات شب سوم اول مجلسی هر جا که بساط روضه دائر باشد این حضرت زهراست که حاضر باشد پرچم زدن ما سرِ هر کوی و گذر یک جلوهء تعظیم شعائر باشد هر کس که در این عزا قدم بردارد سویش بخدا،خدا قدم بردارد بر سردر دیگِ تو مسیحا آید تا بهر شفا کمی غذا بردارد در عرش مجالس حسینی برپاست در فرش محرّم، همه‌جا واویلاست با بالِ فرشته روضه مفروش شده جاروکش مجلس عزایش زهراست پرچم درِخانه‌های خود نصب کنید دل را همه بر کتیبه‌ها چسب کنید پایان معارف خدا را یکجا با گریه به شاه کربلا کسب کنید هر کس که حسین در سر و باور اوست ارثیهء شیر طاهر مادر اوست با گریه رقیّه بر همه ثابت کرد گریه‌کن مجلس پدر دختر اوست دوبیتی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها می‌دونستم میای میدی جوابم نبودی خیلیا دادن عذابم گمونم بابا یادت رفته بود که شبا باید رودست تو بخوابم یه چند بار دیدمت رو نیزه‌هایی صدات کردم بابا بابا بابایی به اصغر غبطه خوردم نزدیکت بود براش رو نیزه می‌خوندی لالایی حکایت‌ها داره درد اسیریم یتیمی و غریبی سربه‌زیریم یکی زد سرعت سیلی‌ش زیاد بود پرید توی گلوم دندون شیریم بابائی زجرِ ملعون خونه چشماش الهی پا نشه سنگینه پاهاش یه‌بار اومد منو برداره نامرد موهام پیچید بابا دور دستاش توی گودال دیدن سر نداشتی به‌جاش روی نیزه‌ها پیکر نداشتی منو هر وقت میبینه عمّه میگه برادر کاشکی دختر نداشتی مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰ ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
۲۰ مرداد ۱۴۰۰
🎼 ☑️بند اول حسین جان بمیرم برای غریبیت توو این دشت که لشکر نداری چی میشه بیای و به خواهر تو منت بذاری یامظلوم یامظلوم حسین جان بزار دسته گل‌های خواهر فدای سرت شن دو تایی برن سمت میدون دو تا لشکرت شن یامظلوم یامظلوم تو رو جون مادر بده اذنه میدون ببین گریه و خواهش و با قلبه خون اجازه بده نذر زینب ادا شه بشن پهلوونام فدای دایی شون ☑️بند دوم حسینم تموم وجودم فدای دوچشمات برادر ازت ممنونم هدیه هامو قبول کردی آخر ای داداش حسینم می‌دیدم من از توی خیمه چقدر غصه خوردی تا نعش دوتا بچه ها مو تا خیمه آوردی واویلا واویلا می‌دیدم دو تا نو گلام و توو میدون می‌دیدم من اون لحظه رو که دادن جون می‌دیدم خجالت کشیدی وقتی که رسیدی توو مقتل با چشمای پرخون ☑️بند سوم حسین جان جگر گوشه هام رفتن و قلب من رو شکستن ولی ترسم این بود ببینن که دستامو بستن واویلا واویلا حسین جان چه خوب شد که غم روی غم بین صحرا ندیدن منو با اراذل یا توو جمع اعدا ندیدن واویلا واویلا .... چه خوبه منم سهمی دارم توواینجا شدم مادر دو شهید کربلا میگفتی برام خیلی سخته برادر غروب پر آشوبه روز عاشورا 💠💠💠1⃣0⃣7⃣4⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) با روضه نشینان بروز باشید⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
۲۱ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار _______________ وابسته ات هستم، تویی معشوقِ دلخواهِ خودم آگاهم از حال دلت با قلبِ آگاهِ خودم خورشید قلب بیقرار زینبت هستی و من نور از تو میگیرم حسینِ من(ع)؛ تویی ماهِ خودم داریم خاطرخواهِ بسیاری و جان ها میدهند یکروز در راهِ تو و یکروز در راهِ خودم راهی شدیم و خوب می‌دانستم اینجا کربلاست فهمیدم از دلشوره هایِ گاه و بیگاهِ خودم زیباییِ انگشترت دارد مرا دق میدهد تنها خبر دارم خودم از بغض جانکاهِ خودم بیزارم از آن نامه ها که نقشهٔ قتلَت شدند از غربتت میسوزم و میسوزم از آهِ خودم هاجر شدم در پاسخ نجوای هَل مِن ناصرت آورده ام تنها دو آیه از «فَدَیناهِ» خودم باید پسرهایم فدایی ات شوند و از خدا- میخواستم در سجده های هر سحرگاهِ خودم آورده ام عون و محمد را برایِ یاری ات آورده ام تیر و سپر از خانه همراهِ خودم! 🔸شاعر: ______________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
۲۱ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار _______________ جمع صفات پنج تن یکجاست زینب اثبات ذات مادرش زهراست زینب نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست "اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلِ" ماست زینب او را صداکردم" وَ ما اَدراک" گفتند از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب دربارگاه قدس، در سیر اِلَی الله مرکز نشین حلقهء سرهاست زینب زنجیرهء وصل امامت بر امامت در امتداد روز عاشوراست زینب گفتیم " عَرِّفنی" ندا آمد که حاشا مثل خدا معروف ناپیداست زینب بَینی و بَین الله، مجذوب حسین است زینب نگو که محشر کبراست زینب دارد گره وا میکند از کار عالم وقت نماز شب اگر تنهاست زینب دادند دستم را به دستان ابالفضل هربار که حاجات من را خواست زینب محکم گره زد معجر خود را از امشب یعنی علمدار حرم فرداست زینب 🔸شاعر: _______________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
۲۱ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار _______________ بهار آورده ببین دو شاخه گل نو نوار آورده به افتخار علی برای یاری تو ذوالفقار آورده دوتا پسر ها را فقط برای همین روز بار آورده حسین غصه نخور درخت سیب عقیله انار آورده یکی به حرمله گفت بیا که زینب کبری شکار آورده چه پیر شد زینب از این زمانه بی رحم سیر شد زینب تن تو را تا دید برای لطمه زدن ناگزیر شد زینب تو غیرت اللهی چه خوب شد که ندیدی اسیر شد زینب اسیر شد زینب اسیر چشم صغیر و کبیر شد زینب مگر چه شد در شام چه شد که یک شبه صد سال پیر شد زینب و بعد بزم شراب چقدر خسته دل و گوشه گیر شد زینب. 🔸شاعر: ___________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
۲۱ مرداد ۱۴۰۰
🏴 اشعار _______________ رفت هرچند که عمرم همه بر باد حسین عوض‌اش بیشتر از عمر به ما داد حسین من نبودم کسی و او به حسابم آورد حق بده داد زنم خانه‌ات آباد حسین قبل از آنیکه شبِ قبر دهانم بندند نَفسی تا بزنم یکسره فریاد حسین چند وقتی است که خواب حرمت می‌بینم می‌روم باز دمِ پنجره فولاد حسین مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان از لبِ ما شُکر نیافتاد حسین تا مرا دید برای تو سیه پوشیدم مادرم گفت که آقا " اوون آباد حسین" مادرم * چشم ندارد حرمت را بیند مادرت در عوضش چشمِ دلش داد حسین دخترت تا که لبِ زخمی بابا را دید آنقدر زد به لبش از نفس اُفتاد حسین 🔸شاعر: ___________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
۲۱ مرداد ۱۴۰۰