4_5810067076097769514.mp3
4.54M
هدیه به حضرت زینب صلوات
سرود شور حضرت زینب
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی محمد بهرامی
عشقه عشقه عشقه
به لب فریاد عشقه
عشقه عشقه عشقه
شب میلاد عشقه
اخم نکن بخند بزن کف مرتب
هر کی حاجت داره موقشه امشب
بگیره از دستای مادر زینب
زهرا
مبارک باشه قدوم نورسیده
زهرا
دست زینب و لب علی بوسیده
زهرا
شبیه تورو خدا باز افریده
عشقه عشقه عشقه
شبه میلاد عشقه
عشقه عشقه عشقه
به لب فریاد عشقه
اسمون ریسه کشیده با ستاره
بارون رنگین کمون داره می باره
تو دلا قصه و غم جایی نداره
امشب
شب بی قراری و شب جنونه
امشب
خنده روی لبه هر پیر و جوونه
امشب
شب شادیه حسین اربابمونه
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#سرود_ولادت_حضرت_زینب_س
#سبک_لعن_بی_پایان
#شب_شبه_شوره
♻️♻️♻️♻️
شب شبه شوره
شادی مون جوره
اسمون مدینه باز مَطلعه نوره
سرود هرلب
مُد شد از امشب
مدد مدد عشق حسین حضرت زینب
اومد به زهرا نور عین
اومد شریکه الحسین
امشب بگیر ازین بی بی
برات بین الحرمین
صل علیکِ حضرته رینب کبری
♻️➖➖➖➖♻️
✅بنددوم
شب میلاده دلامون شاده
خدا به مرتضی بازم فاطمه داده
عصمت صغری ثانیِ زهرا
اومد به دنیا حضرت زینب کبری (س)
♻️
روح مناجات اومده
تفسیر ایات اومده
مژده بدین به نوکرا
عمه ی سادات اومده
♻️
صل علیکِ حضرته رینب کبری)س)
♻️➖➖➖➖➖♻️
✅بندسوم
تابش خورشید معنیِ توحید
جلوه ی زهرا رو می شه تو نگاهت دید
♻️
چشمه ی زمزم بارش نم نم
سیدتی یازینبا روح وریحانم
♻️
تویی که زهرا صولتی
قیامتی شهامتی
هرچیزی پایانی داره
تویی که بی نهایتی
♻️
صل علیکِ حضرته رینب کبری(س)
💠💠5⃣5⃣4⃣💠💠
♻️➖➖➖➖➖♻️
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
4_5996747541855601410.mp3
3.26M
هدیه به حضرت زینب صلوات
سرود شور حضرت زینب
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی میثم رجبعلی
اخم نکن بخند بزن کف مرتب
هر کی حاجت داره موقعشه که امشب
بگیره از دستای مادر زینب
زهرا
مبارک باشه قدوم نورسیده
زهرا
دست زینب و لب علی بوسیده
زهرا
شبیه تورو خدا باز افریده
زینب دنیای منه حیدر مولای منه
اسمون ریسه کشیده با ستاره
بارون رنگین کمون داره می باره
تو دلا قصه و غم جایی نداره
امشب
شب بی قراری و شب جنونه
امشب
خنده روی لبه هر پیر و جوونه
امشب
شب شادیه حسین اربابمونه
زینب دنیای منه حسین اقای منه
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
شنیدم این حکایت را
ز شخصی عالِمِ والا
که روزی عده ای اصحاب
نزد حضرت مولا
همه گرم سخن بودند
و می گفتندُ از هرجا
ز ایام نکوی خود
ز خیر و شر این دنیا
ز اهل خانه و عهد و
بنات و همسر و اّبنا
و نوبت بر علی آمد
به آن والای بی همتا
نظرها سمت وی افتاد
گفتندش کای جانا
بگو از برترین ساعت
ز عمر خود برای ما
سپس مولا به اصحابش
تبسم کرد با معنا
به لحنی لَیِّنُ و زیبا
به نطق خود چنین گفتا
نباشد نزد من زیبا
تر از روزی که در صحرا
کنار چشمه ای جوشان
در آن جمعیت عظما
گرفت و برد دستم را
نبی بالاتر از بالا
و با لبهای چون قندش
بگفتا ای مسلمانها
و هر کس را که من باشم
به نزدش سید و اقا
ز بعد من فقط بر او
علی باشد فقط آقا
جماعت را به وجد اورد
کلامش تا رسید اینجا
همه تکبیر میگفتندو
ز انسانها و مافیها
زمین و نه فلک حتی
نسیم و موج دریاها
و پرسیدند جمعیت
علی جانم بگو حالا
چه روزی سخت تر بوده
ز عمر تو در این دنیا
و دیدند اشک میریزد
ز دیده همچنان دریا
و گفتا بعد پیغمبر (ص)
غریب افتادم و تنها
ولایت غصب شد از من
ز آن دزدان بی تقوا
همان روزی که آتش زد
عدو گلخانه ی ما را
چهل تن بی حیا کردند
در کاشانه ام بلوا
ز سیلی و در و دیوار
هزار افغان و واویلا
هزاران بار روزانه
شدم شرمنده ی زهرا(س)
💠💠💠1⃣0⃣9⃣5⃣💠💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
آدرس ایتا
https://eitaa.com/majid_moradzadeh
نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
در سرای عاشقی آه از دلم پا می شود
صورتم با اشک دیده.. باز زیبا می شود
راه تقوا پیشه کن در خدمت آیینه باش
پاکی مطلق در این وادی ست معنا می شود
با ولایت زندگی کن زندگی یعنی همین..
بنده ی خالص مطیع امر مولا می شود
در اطاعت بانویی را می شناسم بی بدیل
مانده ام مانند این زن خلق آیا می شود
با ادب زانو بزن.. تا که بگویم نام او...
در دل اهل خرد.. صبرش معما می شود
نام این زن.. زینب است.. زین علی..
دختر ام ابیها.. عشق بابا می شود
گفته اند صدیقه ی صغرا به این خلق عظیم
این چنین که می رود یک روز زهرا می شود
زنده کرده نهضت کرببلا را با دمش..
مریم آل محمد چون مسیحا می شود..
عاقله ست و عارفه حتی امینه عالمه
ای بنازم بر لقب هایش چه والا می شود
صاحب فضل ست و دانش؛ صاحب رزم علی
با کلامش در دل ویرانه.. غوغا می شود
گفته اند در روضه های زینبی بهر فرج
گر دعا کردی.. بدان که زود امضا می شود
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
شب اگر مثل امشب است خوش است
اگر از می لبالب است خوش است
هر کسی که به زیر چرخ کبود
آستان بوس زینب است خوش است
شب گرفتار خانه ی علی است
حق پدیدار خانه ی علی است
غصه ای نیست دیگر از امشب
او پرستار خانه ی علی است
آمد و خود قرار فاطمه شد
لحظه ی انتظار فاطمه شد
مثل زهراست صبر و حوصله اش
زینب آئینه دار فاطمه شد
میکده هست مست باده هنوز
دست ما عشق کار داده هنوز
شاهکار است و مادر دنیا
دختری اینچنین نزاده هنوز
او پرستوی در هوای علیست
او طلای پر از بهای علیست
اخم در چهره اش ابهت داشت
صوت خندیدنش صدای علیست
او جواب دعای بی کسی است
ناطق او صدای بی کسی است
با نگاهش به مجتبی فهماند
یاور روزهای بی کسی است
خنده مادرش دلیلی داشت
اول و آخرش دلیلی داشت
طالعش سخت بود و صبر فقط
اشک پیغمبرش دلیلی داشت
از حسن راز را مگو آموخت
باده شد باده شد سبو آموخت
پدرش مرتضی ست پس بی شک
خطبه خوانی خود به او آموخت
به سر سفره ها نمک انداخت
فاطمه پای او فدک انداخت
از همان ابتداش قنداقه ش
لرزه بر جان نُه فلک انداخت
مرد تر از همه ست گرچه زن است
تکیه گاه حسین با حسن است
نطق حیدر ، صلابت زهرا
زینب اصلا تمام پنجتن است
🔸شاعر:
#امیر_فرخنده
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
خوب است که از زینب کبری بنویسم
از حضرت صدیقه صغری بنویسم
تا نقش ببندد به دلم نام عقیله
از آمدن دختر زهرا بنویسم
از حال و هوای قدم تازه رسیده
از پشت در و جمع گداها بنویسم
با کسب اجازه بنویسم خود زهرا
یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم
وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او
شاید بشود ام ابیها بنویسم
تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن
از روشنی چشم دو دنیا بنویسم
من منتظرم حضرت جبریل بیاید
یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم
جبریل کنار پر قنداقه رسیده
باید ملکی محو تماشا بنویسم
حالا که رسیده به علی مژده مولود
بگذار که من زینت بابا بنویسم
بانو به خدا زیر قدمهای تو جنت
دستان تو را عرش مُعلی بنویسم
وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند
بد نیست که یک چند تمنا بنویسم
هر چند که دیری ست تمنای من این است
از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم
🔸شاعر:
#سید_حجت_بحرالعلومی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد
امشب خدا تجلی خود را نشان دهد
با خط نور، بر همه خط امان دهد
میلاد شیر دخت علی، شیر داور است
سر تا قدم حقیقت زهرای اطهر است
باید دوباره خلقت پیغمبری چنین
آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین
بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین
کز دامنش ظهور کند دختری چنین
فخر رسول و فاطمه «زِینِ اَب» است این
ام الکتاب صبر و رضا، زینب است این
بَدرُ المنیر و شمس ضُحای علی است این
بعد از بتول عقده گشای علی است این
یادآور صدای رسای علی است این
آیینه تمام نمای علی است این
گفتار وحی در سخنش آفریدهاند
یا صورتی ز پنج تنش آفریدهاند
این مریم مقدس طاهاست، زینب است
این یادگار ام ابیهاست، زینب است
این نور چشم حضرت زهراست، زینب است
این افتخار عصمت کبراست، زینب است
در وصف او من آنچه بگویم شکست اوست
آثار بوسههای علی روی دست اوست
زینب که لحظههاست همه یادواره اش
زینب که سالهاست سراسر هزاره اش
زینب که دل برد ز پیمبر نظاره اش
زینب که خلقت است مطیع اشاره اش
زینب که با صدای علی حرف میزند
در شهر کوفه جای علی حرف میزند
این است بانویی که پیام آوری کند
هنگام خطبه معجزه حیدری کند
یک عمر بر حسین و حسن مادری کند
با دست بسته بر اسرا رهبری کند
باران رحمت است که ریزد ز ابر او
دین زنده از قیام حسین است و صبر او
ای در تن مطهر تو جان پنج تن
ایمان تو حقیقت ایمان پنج تن
از کودکیت شمع شبستان پنج تن
چشم تو آبیار گلستان پنج تن
یادآور تکلم زهرا بیان توست
اعجاز ذوالفقار علی در زبان توست
حیدر ثنات گفته که این حیدر من است
کوثر دعات کرده که این کوثر من است
خون حسین گفته پیام آور من است
قرآن دهد شعار که احیاگر من است
صبر و رضا به مادریات کرده افتخار
خون خدا به خواهریات کرده افتخار
ایثار و صبر جمله ای از مکتب تو اند
آیات نور گوهر لعل لب تو اند
تو آسمانی و شهدا کوکب تو اند
بالای نیزه محو نماز شب تو اند
بسیار زن که صابر و نستوه بوده است
کی مثل تو «رَأیتُ جَمیلا» سروده است
بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین
بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین
بر ذوالفقار نطق تو از حیدرآفرین
بر خطبه دمشق تو از مادر آفرین
وقتی شدی به کوفه پیام آور حسین
لبخند فتح زد به سر نی سر حسین
از حنجر حسین تو، خنجر شکست خورد
با خطبه تو خصم ستمگر شکست خورد
تنهایی و ز صبر تو لشکر شکست خورد
طغیان و ظلم تا صف محشر شکست خورد
تو یک تنه تمام سپاه ولایتی
حق است این که دختر شاه ولایتی
پیغمبر حسین تویی با خطاب فتح
نازل به سینهات شد از اول کتاب فتح
گردیده امتت سپه بی حساب فتح
روی تو شد به برقع خون آفتاب فتح
میثم هماره با تو مگر گرم گفتگوست
کز معجز تو بار مضامین به نخل اوست
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
یعنی که جام دیده ما پُر شراب شد
مستی ما به رتبه اعلی رسیده است
آن گونه که دل همه ما خراب شد
زهراترین ستاره زهرا طلوع کرد
نوری دمید و قبلگه آفتاب شد
بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت
در ذره ذرههای دلم انقلاب شد
امشب خدا برای علی حیدر آفرید
زیباترین دعای علی مستجاب شد
یک نیمه اش حسن شد و یک نیمهاش حسین
از شدت بزرگیاش عالی جناب شد
از بس که شأن و منزلتش پر بها بود
وحی خدا به حضرت ختمی مآب شد
آمد ندا که نام دل آراش زینب است
این گونه شد که زینت بابا خطاب شد
قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید
از او سعادت دو جهان را طلب کنید
ما از ازل گدای پریشان زینبیم
شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم
با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس
یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم
ما را خرید و نوکر اربابمان نمود
ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم
طعم شراب کوثری او زبانزد است
مست و خراب باده جوشان زینبیم
با یک نگاه حیدریش جذبمان نمود
ما قوم در به در، همه سلمان زینبیم
حجب و حیای دختر زهرا زبانزد است
تا روز حشر ما همه حیران زینبیم
مثل خدیجه هستی خود را فدا نمود
مبهوت عزم راسخ و ایمان زینبیم
او یک تنه مقابل دشمن قیام کرد
دلدادههای رزم نمایان زینبیم
مانند مرد باشد اگر چه که خانم است
خون علی میان رگش در تلاطم است
او آمده زمین و زمان را تکان دهد
مثل مسیح بر تن هر مرده جان دهد
او آمده که با کرم کردگاریش
با نور خویش بر سر ما سایهبان دهد
او آمده که آیهای از «هل اتی» شود
بر دستهای خالی ما آب و نان دهد
او آمده که با نخی از تار چادرش
بر دوستدار فاطمه برگ امان دهد
او آمده پیمبر خورشید طف شود
در ماجرای کرب و بلا امتحان دهد
او آمده که حق خودش را ادا کند
یعنی به راه عشق، دو تا نوجوان دهد
او آمده برای حسین خواهری کند
او آمده که خواهریش را نشان دهد
خواهر ـ برادری که عزیز دل هماند
تنها همین دو عاشق و معشوق عالماند
هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست
در آسمان عاطفه اختر نبود و نیست
دار و ندار تو همه وقف حسین بود
مانند تو به پای برادر نبود و نیست
حتی تو از عصاره جانت گذشتهای
در کربلا، شبیه تو مادر نبود و نیست
بر شانه صبور تو بار رسالت است
مانند تو کسی که پیمبرنبود و نیست
در ذیل خطبههای فصیح تو گفتهاند:
اصلاً کسی شبیه تو حیدر نبود و نیست
شیوایی کلام تو را هیچ کس نداشت
از ذوالفقار نطق تو خوشتر نبود و نیست
زینب شدی که زینت شیرخدا شوی
یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست
در دفتر ثنای تو ای یاس مریمی
این بس بُوَد که عالمه بی معلمی
هر دختری که دختر زهرا نمیشود
هر بانویی که زینب کبری نمیشود
دار و ندار حضرت حیدر، مجلله
جز تو کسی که زینت بابا نمیشود
وصف و مدایح همه خاندانتان
در فهم و عقل ما به خدا جانمیشود
پرونده زمین و زمان،زیر دست توست
بی اذن تو که نامهای امضا نمیشود
صبر و ادب به پای تو قد خم نمودهاند
این واژهها بدون تو معنا نمیشود
دریا اگر مرکب وگلها قلم شوند
یک شمه از فضائلت انشا نمیشود
عیسی به نام نامی تو میدهد شفا
بیخود مقام او که مسیحا نمیشود
شأن ومقام حضرت مریم ز مهر توست
بی مهر تو که بانوی دنیا نمیشود
صدیقه و زکیه و تندیس عفتی
تو گوهر مقدسه بحر عصمتی
آیینه تمام کمالات مادری
یادآور جلال وکمال پیمبری
مستجمع جمیع صفات علی تویی
یعنی تویی علی و علی تو، چه باوری؟
حیدر اگر به شهر علوم نبی در است
بانو!تو هم به شهر وصال حسین، دری
وقتی به روی دست نبی گریه میکنی
چشم انتظار دیدن روی برادری
در پای درس مادر خود پا گرفتهای
بیخود نشد که عالمه آل حیدری
علم لدنی تو گواه کمال توست
الحق که از سلاله زهرای اطهری
با هر کلام خود به عدو تیغ میکشی
در رزم خود شبیه برادر، دلاوری
با قدرتت به قله دلها علم زدی
فتح الفتوح آل علی را رقم زدی
ای بانویی که اسوه شدی بر ادیبها
مدح و فضائل تو بُوَد از عجیبها
با هر خطابه تو علی زنده میشود
مبهوت ذوالفقار کلامت خطیبها
وقتی که با حسین خودت حرف میزنی
پیچیده میشود همه جا عطر سیبها
ای یادگار فاطمه، علیا مخدره
زهرا نسب شدی که شوی از نجیبها
وقتی که نام توست به دارو چه حاجت است
اصلاً نیاز نیست وجود طبیبها
با نام تو تمامی حاجات ما رواست
ای بهترین تجلی «امن یجیبها»..
اسلام با حضور تو ریشه دوانده است
عالم از این شهامت تو مات مانده است
زینب اگر نبود که زمزم نداشتیم
از ابر دیده بارش نم نم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر کعبهای نبود
باور کنید روح دعا هم نداشتیم
زینب اگر نبود، میان کتاب حق
جایی برای سوره مریم نداشتیم
زینب اگر نبود کرم زادهای نبود
مثل حسن کریم دو عالم نداشتیم
زینب اگر نبود به دنباله حسین
جایی برای واژه «جانم» نداشتیم
این حرف آخر است که امشب قلم نوشت
زینب اگر نبود محرم نداشتیم
🔸شاعر:
#محمد_فردوسی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshina
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
دست در عالم ایجاد تو داری زینب
خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب
کلماتی که خداوند به قرآن فرمود
آن معانی همه را یاد، تو داری زینب
چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی
خوبتر از همه استاد، تو داری زینب
پسر کعبه علی بود و تویی دختر او
خون آن مرد حَرمزاد، تو داری زینب
طینتی فاطمهپرور چوحسین است تو را
همّتی عاطفهبنیاد، تو داری زینب
چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار
چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب
همه اجداد تو آقای دو عالم هستند
ارث آقایی اجداد، تو داری زینب
پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا
باغ گل در گذر باد، تو داری زینب
چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش
خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب
گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین
که به او اُنس خداداد، تو داری زینب
پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند
اینچنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب
ای وفادارترین خواهر عاشورایی
مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب
علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا
فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب
سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است
که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب
ز عبادات چنانی که خدا خواسته است
برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب
شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین!
تا ابد دولت آباد، تو داری زینب
در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی
در سکوت، اینهمه فریاد، تو داری زینب
شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام
خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب
راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین
دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب
از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد
که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب
ذرّهای کاش ببخشند «مؤید» را هم
ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_موید
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
امشبم شورِ عجیبی در سر است
شور و مستی در سرم سرتاسر است
جشن میلاد است و می در ساغر است
حالِ من انگار حالی دیگر است
دف بزن این باده مستی آور است
درجهان برپاست غوغایی دگر
می شود تعبیر رویایی دگر
آمده انگار زهرایی دگر
دختری ام ابیهایی دگر
بازهم وقت نزول کوثر است
با گلاب و می ، زمین را تر کنید
کوی و برزن را پر از زیور کنید
خانه ها را مملو از گوهر کنید
آه! دختردارها باور کنید
شاه مردان زینتش یک دختر است
زینت شیرِخدا ، حق را ستون
مثل او عالم ندیده تاکنون
کرده نامش سرکشان را سرنگون
زینب است اما میان جنگ و خون
شک نکن پایش بیوفتد حیدر است
ذولفقار خطبه اش دم دار بود
خون مولا در رگش بسیار بود
دخت حیدر شیر هر پیکار بود
در حقیقت زینب کرار بود
خطبه هایش نیز فتح خیبر است
نه کسی چون او نمی آید دگر
آن جگرداری که شد خونین جگر
کربلا در کربلا می ماند اگر
زینب کبری نمی شد جلوه گر
نطق زینب کربلایی دیگر است
چادرش با عرش پهلو می زند
آبرو دائم به او رو میزند
پیش او خورشید سوسو می زند
حضرت عباس زانو می زند
او ز درک عارفان بالاتر است
برده از من روز و شب دیوانه وار
بیتی از عمان سامانی قرار
((زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار))
تا ابد این عشق شاعر پرور است
امشب از گل پُر شده دنیا ولی...
مرتضی شد بازهم بابا ولی...
مجلس شادی شده برپا ولی...
نیست وقت روضه خوانی ها ولی...
جشن گاهی از عزا غمگین تر است
جشن گاهی می شود بزمِ شراب
وای از آن وقتی که دختِ بوتراب
بود دستش مثل بابا در طناب
پیش چشمش خیزران خورد آفتاب
خنده ی رقاصه ها زجرآور است
گرچه با سربند یا زینب مدد
هر پرستاری سرآمد می شود
بنده اما ماه بانو ، با سند
معتقد هستم به این که تا ابد
روز میلاد تو روز خواهر است...
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
اکثر اوقات دختر مثل مادر می شود
ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می شود
حضرت زهرا اگر انسیة الحورا بود
دختر از این حیث با مادر برابر می شود
عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او
با حضورش خانه ی حیدر معطر می شود
از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد
آبشار صبر را سرچشمه کوثر می شود
نام زینب تا گره خوردست با نام حسین
عشق تفسیری از این خواهر برادر می شود
شمه ای از داستان عشق شور انگیزشان
از همه افسانه های عاشقی سر می شود
احسن الحال همه عشاق با امضای اوست
او بخواهد کربلای ما مقدر می شود
ذوالبیان ارثیه ی بابا برای دختر است
با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود
در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است
نیزه میگوید فقط این کار با سر می شود
تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده
سهم دختر نقش آتش روی معجر می شود
آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده
یاد مادر میکنند و صحبت از در می شود
🔸شاعر:
#سید_حسن_رستگار
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است
جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است
خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است
زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است
آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است
با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی
صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی
جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی
می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر
خُطبهاش بنیانکَن و فصلُ الخِطابش بیشتر
غیرتش مبهوتساز است، انقلابش بیشتر
محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر
گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است
شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است
مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است
سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است
عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
عشق وقتی میتپد عاشق پرستو میشود
دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو میشود
هر که با خورشید شد آیینهی او میشود
دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو میشود
یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است
از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین
اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین
فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین
گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین
او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زينب است
گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز
او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز
میرود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز
با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز
آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه "زینب کبری" نخواهد شد
نوکر که جای خود،غلام نوکرانش هم
درمانده و محتاج در عقبی نخواهد شد
هر کس که گریان شد برای عمه ی سادات
شرمنده پیش حضرت زهرا نخواهد شد
داغ برادرها...اسارت...سیلی و غارت
در چشم بانویی جز او زیبا نخواهد شد
از غیرت و از عفت زهرایی اش پیداست
حتی اگر معجر بسوزد وا نخواهد شد
مِیلش شهادت بود در کرب و بلا،اما
زینب نماند که عدو رسوا نخواهد شد
بعد از ابوفاضل علمدار است و دین حق
جز با اسارت رفتنش برپا نخواهد شد
عمری بلا دیده ولی داغی برای او
مانند داغ عصر عاشورا نخواهد شد
همراه مادر هر چه بر سر می زنیم انگار
قاتل ز روی سینه ی تو پا نخواهد شد
کل تن تو جای زخم نیزه و تیر است
جایی برای بوسه ام پیدا نخواهد شد؟
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت
وي بيكرانه صبر خدا مي شناسمت
ناموس كبريايي و دست فرشته اي
دائم گرفته دست تو را مي شناسمت
گاهي شبيه مادرت آيينه مي شوي
در چشم آفتاب ولا مي شناسمت
دستت قنوت مي شود و ربّناي تو
يعني تمام روح دعا مي شناسمت
ايوب سجده كرده شكيبايي تو را
با ماجراي كرب و بلا مي شناسمت
بانو چقدر مثل علي حرف مي زني
با خطبه زير درد و جفا مي شناسمت
گاهي كه مي كِشي غزلم را به سمت عشق
با رقص بكر قافيه ها مي شناسمت
بستم دخيل هر گره اش کورِ كور شد
وا مي شود به دست شما مي شناسمت
مثل كبوتري كه به شوق تو مي شود
در آسمان عشق رها مي شناسمت
🔸شاعر:
#حسین_عرشی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همۀ بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
🔸شاعر:
#سید_حمیدرضا_برقعی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر
نطق مدافعان ولایت رسا نبود
زینب اگر اسیر نمیشد به راه دوست
دین خدا ز قید اسارت رها نبود
زینب اگر طلسم ستم را نمیشکست
امروز صحبت از شرف اولیا نبود..
در شام و کوفه باز نمیکرد اگر زبان
نام رسول بر سر گلدستهها نبود
اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام
زینب اگر نبود کتاب خدا نبود
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
"خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
شکفتی ای گل صبر و شکیب دامن زهرا
تو زینبی و چو نام تو نیست نادره نامی
اگر پرندهٔ جانم سلام من نرساند
«مَنِ المبلّقُ عَنّی اِلی سُعادَ سلامی»
چگونه وصف تو گویم که در کلام نگنجی
چه از قیام تو گویم، که قامتی ز قیامی
سخن ز صبر نگویم، که خویش اسوهٔ صبری
رسالتت نستایم، که در پیام تمامی
تویی تو، زینت «اَب» زینب ای عصارهٔ عصمت
تو حلم فاطمه، علم علی، تو روح پیامی...
جمال عشق درخشید با پیام تو آنسان
که در کمال بدین جلوه کس ندید کلامی
سزد که از تو شود سرفراز رایت قرآن
که زان خطابه بلرزد ز خشم، دشمن خامی
اگر کلام شود هر نفس که شرح تو گوید
کجا ز عهده برآید ز وصف چون تو مقامی
تو سایبان یتیمان، طلایهدار حسینی
صلای نهضت حق، قسط و عدل را تو دوامی
چه نوش کرد گل ما، مگر ز جام صبوری
که دسته دسته گل جان نثار کرده، به جامی
به کربلاست روان بیامان سپاه حسینی
هلا صبورترین! این سپاه را تو نظامی
مراست آرزوی آنکه آستان تو بوسم
تو ای فروغ دل ما، تو ای که زینت شامی
خوشا طواف سر کوی دوست کردن و مردن
چنین خوش است «سپیده»! سفر به حُسن ختامی"
🔸شاعر:
#سپیده_کاشانی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
"شبی كه مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
هزار رود نواگر ز كوثر و تسنیم
روان به خانهٔ زهرا، به بوی زینب بود
هزار چشمۀ خورشید، از كرانۀ شب
دمیده از دل مهتاب و چشم كوكب بود
شكوفهبار لب مرتضی به باغ دعا
ستارهریز دم مصطفی، به یا رب بود
شراب نور ز خمخانۀ سحر، جوشید
كه جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود
اگرچه «زینِ اَب» او را نهاد نام، رسول
خدای داند، كاو زینت «اُم و اَب» بود..."
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_موید
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#ولادت_حضرت_زینب
خواهم که مرا به ذکر یارَبّ بخشی
یک عُمر گُناه را به امشب بخشی
دارم قسمی که ضامن رحمت توست
خواهم که مرا به حق زینب بخشی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
همیشه زنده از آن است نامِ عاشورا
همیشه هست کنارِ امام عاشورا
شهید عصر دهم زنده ماند با زینب
قیام اوست ترازِ قیام عاشورا
بجز حسین مگر چیز دیگری دیده؟
که زینب است پیامش ، پیام عاشورا
به پیش آنکه گرفت از برادرش جان را
گرفت کاخ ستم انتقام عاشورا
دمی به یاد غلام و دمی به یاد علی
هماره بود حزین تمام عاشورا
حسین ، علت اصلی اشک مومن گشت
عقیله اشک فشان مدام عاشورا
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را
چرا که بوده ظهور دوبارهاش زینب
لباس عزت شیعه قیام کرببلاست
که بودهاست تمام قوارهاش زینب
چه کاخها که بنا کردهاند اهلستم
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
به خطبهاش زده آتش به کاخ کوفهوشام
سلاح اوست دم پرشرارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هر منارهاش؛ زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب
حسین کشتی دریای درد و داغ که شد
دوباره با دل خون شد کنارهاش زینب
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهاست چارهاش زینب
چرا که در همهی عمر غوطهور در خون
نکرده بوده دمی هم نظارهاش زینب
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
دست در عالم ایجاد تو داری زینب
خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب
کلماتی که خداوند به قرآن فرمود
آن معانی همه را یاد، تو داری زینب
چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی
خوبتر از همه استاد، تو داری زینب
پسر کعبه علی بود و تویی دختر او
خون آن مرد حَرمزاد، تو داری زینب
طینتی فاطمهپرور چوحسین است تو را
همّتی عاطفهبنیاد، تو داری زینب
چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار
چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب
همه اجداد تو آقای دو عالم هستند
ارث آقایی اجداد، تو داری زینب
پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا
باغ گل در گذر باد، تو داری زینب
چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش
خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب
گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین
که به او اُنس خداداد، تو داری زینب
پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند
اینچنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب
ای وفادارترین خواهر عاشورایی
مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب
علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا
فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب
سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است
که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب
ز عبادات چنانی که خدا خواسته است
برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب
شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین!
تا ابد دولت آباد، تو داری زینب
در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی
در سکوت، اینهمه فریاد، تو داری زینب
شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام
خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب
راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین
دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب
از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد
که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب
ذرّهای کاش ببخشند «مؤید» را هم
ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_موید
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
امشبم شورِ عجیبی در سر است
شور و مستی در سرم سرتاسر است
جشن میلاد است و می در ساغر است
حالِ من انگار حالی دیگر است
دف بزن این باده مستی آور است
درجهان برپاست غوغایی دگر
می شود تعبیر رویایی دگر
آمده انگار زهرایی دگر
دختری ام ابیهایی دگر
بازهم وقت نزول کوثر است
با گلاب و می ، زمین را تر کنید
کوی و برزن را پر از زیور کنید
خانه ها را مملو از گوهر کنید
آه! دختردارها باور کنید
شاه مردان زینتش یک دختر است
زینت شیرِخدا ، حق را ستون
مثل او عالم ندیده تاکنون
کرده نامش سرکشان را سرنگون
زینب است اما میان جنگ و خون
شک نکن پایش بیوفتد حیدر است
ذولفقار خطبه اش دم دار بود
خون مولا در رگش بسیار بود
دخت حیدر شیر هر پیکار بود
در حقیقت زینب کرار بود
خطبه هایش نیز فتح خیبر است
نه کسی چون او نمی آید دگر
آن جگرداری که شد خونین جگر
کربلا در کربلا می ماند اگر
زینب کبری نمی شد جلوه گر
نطق زینب کربلایی دیگر است
چادرش با عرش پهلو می زند
آبرو دائم به او رو میزند
پیش او خورشید سوسو می زند
حضرت عباس زانو می زند
او ز درک عارفان بالاتر است
برده از من روز و شب دیوانه وار
بیتی از عمان سامانی قرار
((زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار))
تا ابد این عشق شاعر پرور است
امشب از گل پُر شده دنیا ولی...
مرتضی شد بازهم بابا ولی...
مجلس شادی شده برپا ولی...
نیست وقت روضه خوانی ها ولی...
جشن گاهی از عزا غمگین تر است
جشن گاهی می شود بزمِ شراب
وای از آن وقتی که دختِ بوتراب
بود دستش مثل بابا در طناب
پیش چشمش خیزران خورد آفتاب
خنده ی رقاصه ها زجرآور است
گرچه با سربند یا زینب مدد
هر پرستاری سرآمد می شود
بنده اما ماه بانو ، با سند
معتقد هستم به این که تا ابد
روز میلاد تو روز خواهر است...
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#روضه_واحد_شور_جانسوز_فاطمیه
#سبک_جدید
#زهرای_نیمه_جون
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
زهرای نیمه جون من
ای یاس قدکمون من
بمون کنار مرتضی (ع)
دردوبلات به جون من
🔘
زهرا.
روزی که دست من و بستن
غرور مو زدن شکستن
اشکای تو یادم نمیره
زهرا
روزی که با اون همه آزار
موندی میونه در و دیوار
جاداشت که حیدرت بمیره
🔘
نقش زمین شدی میون اون همه اتیش و دود
برات بمیرم عزیزم کل تن تو شدکبود
یادم نمیره وقتی که افتادی زیر دست وپا
یادم نمی ره فاطمه تا فضه رو زدی صدا
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم فاطمیه
پر پر شدی تو فاطمه(س)
لاغر شدی تو فاطمه (س)
علته درد و غصه ی
حیدر شدی تو فاطمه (س)
بانو
ظاهرا امروز بهتری تو
دست و به دستاس می بری تو
می کنی کار خونه زهرا (س)
بانو
می زنی شونه موی زینب(س)
حالت عوض شده چه امشب
یه وقت نزاری من و تنها
بلندشو زهرای علی بهارم و نکن خزون
جوون من زوده برات که قامتت بشه کمون
تنگه دلم برای تو چرا ازم رو میگیری
یه دست به بازو میگیری یه دست به پهلو
میگیری
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم مقتلی
برات بمیره خواهرت
جداشد ازقفا سرت
خنجرزدن به حنجرت
جلو چشای مادرت
داداش
دیدم تو رو از روی اون تل
تا افتادی میون مقتل
دریای خون شد ته گودال
داداش
وقتی تن تو رو دریدن
اسبا روی تنت دویدن
شدجسم اطهرت لگدمال
یه جای سالمی نبود برادرم توی تنت
باهرچی گیرشون اومد نانجیبا میزدنت
شمشیرو سنگ ونیزها شد کفن روبدنت
میون گودال بلا غریب گیر آوردنت
حسین حسین غریب مادر
💠💠5⃣8⃣0⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجید_مرادزاده
هدیه به حضرت زهرا صلوات
زمینه وشو ر حضرت زهرا
خدا حافظ ای همسر مرتضی
خدا حافظ ای لشگر مرتضی
خدا حافظ ای کوثر مرتضی
خدا حافظ ای باور مر تضی
خدا حافظ ای همسر مرتضی .
ببین بقض گرفته گلوی. علی
شفای تو هست ارزوی. علی
بخندی دوباره به روی. علی
بازم راه بری روبه روی. علی
اینه خواهش اخر مرتضی
خداحافظ ای همسر مرتضی
گمون می کنم که. مداوا شدی
می بینم که از بسترت پا شدی
براکار خونه مهیا. شدی
جوونه رشیدم چقدر. تا شدی
نزار بسته شه دفتر. مرتضی
خدا حافظ ای همسر مرتضی
تو این روز ها تو بی گمون. می روی
گله یاس من ارغوون می روی
جوون اومدی قد کمون می روی
با این پهلوی غرق خون. می روی
خدا حافظ هم سنگر. مرتضی
خدا حافظ. ای همسر مرتضی
چقد زود زمینگیر شدی. فاطمه
از این زندگی سیر شدی. فاطمه
به بستر تو زنجیر شدی. فاطمه
به پای علی پیر شدی. فاطمه
خدا حافظ ای دلبر مرتضی
خدا حافظ ای همسر مرتضی
رضا نصابی
4_5776161092434659502.mp3
7.05M
هدیه به حضرت زهرا صلوات
زمینه و شور حضرت زهرا
شعررضا نصابی
به نفس کربلایی ایمان میرزایی
جوونه من
کجا داری میری یاره قد کمونه من
ببین التماس و از دو چشمه خونه من
جوونه من
بمون زهرا
بری میشه ویرونه این اشیون زهرا
بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا
بمون زهرا
بمون زهرا
نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا
تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا
بمون زهرا
نداری نا
کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا
معلومه همین روزا می افتی تو از پا
ببین بانو
نمونده برای پهلوونه تو نیرو
نمونده دیگه توونی توی این زانو
ببین بانو.
کبوده روت
ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت
نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت
کبوده روت
شکسته پر
دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر
نپوشون کبودیه چشاتو با معجر
چه بد می زد
تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد
تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد
چه بد می زد
نزن نامرد
نزن اخه داره می بینه حسن نامرد
دستت و بلند نکن به روی زن نامرد
رضا نصابی
هدیه به حضرت زهرا صلوات
شور یا زمینه روضه ای حضرت زهرا
با دیده ی تر افتادش
بی بال و بی پر افتادش
در کنده شدش از جاشو
به روی مادر افتادش
مقتل نوشته چهل نفر به یک نفر واویلا
مقتل نوشته در خونه شعله ور وا ویلا
مقتل نوشته سینه و مسمار در وا ویلا
مقتل نوشته شده زهرا بی پسر واویلا
دور و بر زهرا می سوخت
بال و پر زهرا می سوخت
در پشت درب شعله ور
پا تا سر زهرا می سوخت
مقتل نوشته ناله ی واغربتاسر می داد
مقتل نوشته وقتی زهرا پشت در گیر افتاد
مقتل نوشته توی کوچه ها زمین خرد مادر
مقتل نوشته بین نامردا زمین خرد مادر
حرمته مرتضی شکست
ایینه از چند جاشکست
طوری با غلاف زد نامرد
که بازوی زهرا شکست
مقتل نوشته دل شکسته حیدر و می بردن
مقتل نوشته دسته بسته حیدر و می بردن
مقتل نوشته تو کوچه فاطمه با سر افتاد
مقتل نوشته زیر پا ایه ی کوثر افتاد
رضا نصابی
https://t.me/rozeneshinan
#واحد
#فاطمیه
#زبانحال_مولا_با_همسر
بند اول✅
آشوبه از غم دله زارم
بعد تو گریه می شه کارم
تنهام نزار دارو ندارم
خانوم خونم
تو اسمون هستی تو ماهم
زهرا ببین تو سوز اهم
نشو رفیق نیمه راهم
خانوم خونم
اتیش گرفته جونم/از غمه تو عزیزم
من و بهم می ریزه/ماتمه تو عزیزم
(نرو نرو یازهرا)
بند دوم✅
جونی نمونده به تنه تو
خونی شده پیروهنه تو
گریونه چشم حسنه تو
خانوم خانوم
غمگین ترین مرد زمونم
بار غمت خم کرده شونم
اگه بری تنها می مونم
خانوم خونم
از داغ تو عزیزم/هر لحظه من می سوزم
غصه میاد تو سینم/تا چشم به در می دوزم
(نرو نرو یازهرا)
✅بند سوم
حیدر پریشونه می بینی
بی تاب و دلخونه می بینی
چشماش چه گریونه می بینی
عزیزه جونم
اون که از حیدر کینه داشتش
تودلش انگار رحم نداشتش
رو چادر تو پا گذاشتش
عزیزه جونم
در بین شعله زهرا/هر گز نمی ره یادم
صدا زدی که فضه/بیا برس به دادم
(نرو نرو یازهرا)
به قلم شاعران اهل بیت
#کربلایی_جواد_بوربور
#کربلایی_رضانصابی
https://t.me/rozeneshinan