eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
367 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تصاویر بالا همه از پیج اینستاگرام زیر گرفته شده @saeidmiri1975
4_5906980105439150118.mp3
10.3M
هدیه به حضرت زهرا صلوات زمینه حضرت زهرا جز گریه کردن کاری ندارم از غم مادر ابر بهارم شعر و سبک رضا نصابی به نفس حاج مرتضی معیری
سبک زمینه یا شور فاطمیه به قلم شاعر👇 @akarbalaei بند✅ می زنه تو سینه قلب زارم دردعشقتو یه عمره دارم می خورم قسم به چادر تو نوکریِ درگه تونه کارم با نیگات حل شده مشکلای من ، وای مادرم نذر روضه های تو صدای من ، وای مادرم میرم هرجایی که روضه های تو، بپا میشه میخوره روسینه این دستای من، وای مادرم با مهر مادری ،کردی بهم تو نِگا شده ام سر براه،توی این هیئتا روضه خونت شدم، ریزه خوار توام هر جای زندگیم، بدهکار توام (یارالی فاطمه یارالی فاطمه) بند✅✅ سرسفرت عمریه نشستم هرجاگیر بودم گرفتی دستم نمک زندگیمو تو دادی زده ام نمکدونو شکستم میباره این چشمِ من تو روضه ها،وای مادرم می کنم گریه با این سینه زنها،وای مادرم شنیدم توکوچه ها زدن تورو، بی حیاها گوشوارت به زیر پا توکوچه ها ،وای مادرم زده آتیش دلو ،ناله های علی شمع شبهات شده،غربتهای علی میباره اشک وخون،ازچشای علی می رسه تا فلک،واویلای علی (یارالی فاطمه یارالی فاطمه) ۱۴۰۲/۰۹/۲۶ @akarbalaei
  بیتی که بیت نور و پر از عِطر عود بود حالا پس از تو غرق غم و بوی دود بود رفتی و بعد رفتنت ای نوبهار عمر ذکر لبم همیشه دم یا وَدود بود من مرد جنگ بودم عزیزم، ولی چرا اینقدر جسم برگ گل تو‌ کبود بود از من سه ماه درد خودت را نهفته ای بین من و تو حرف نهانی نبود ، بود؟! دنیا نداشت طاقت خوشبختی مرا از من تو را گرفت ، که دنیا حسود بود 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
  محضر نور است هرجا دیده ی تر حاضر است گریه؛ خورشیدی است که از شب فراتر..،حاضر است اشکِ ما مهریه‌ی زهراست..،مهر مادری‌ست ظرفِ چشم ما کنار حوض کوثر حاضر است وقتِ عرضِ دستبوسی اش،مدینه دیده بود زودتر از دیگران،شخص پیمبر حاضر است فاطمه یعنی همان آئینه‌‌ی پروردگار فاطمه یعنی خدایت در برابر حاضر است لیلة القدر است..،قدرش قابل توصیف نیست گرچه از آغاز خلقت فیض منبر حاضر است ساختار پنج تن را حولِ زهرا ساختند فاطمه در قلب آن مانند محور حاضر است در کلاس فاطمه اعجاز را باید شناخت فضّه در تائید آن با کوهی از زر حاضر است وقتِ سختی فاطمه پشت مرا خالی نکرد وقت حلِّ مشکلِ فرزند ، مادر حاضر است حاجتم را تا که گفتم ، زود زهرا رفع کرد طفل تا لب تر کند ، نانِ معطر حاضر است هم طراز شأنِ اقیانوس جز دریا نبود... در کنارِ نام زهرا نامِ حیدر حاضر است زیرِ چتر چادرش معراج را حس می کنیم رُشد خواهی کرد هرجایی که بستر حاضر است فاطمه تقدیر من را نذر عطشانش نوشت از طفولیّت برایم نقشِ نوکر حاضر است گُم نخواهد کرد ما را بین آن هُولُ وَلا بانوی قامت‌خمی که صبحِ محشر حاضر است شال حیدر وا شد امّا دست زهرا وا نشد فاطمه پای علی تا روز آخر حاضر است ▪️ تیزی مسمار کافی بود مادر جان دهد... آه! پهلویش برای ضربه‌ی در حاضر است؟! 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
  معطر بود حتی پرپرش هم لباسش داشت لاله بسترش هم به قدری پهلویش مجروح شد که گمانم درد دارد محشرش هم نود روز است چشمانش کبود است نود روز است که بال و پرش هم به قدری عاشق و معشوق بودند نگفت از درد خود با همسرش هم زن از شوهر بگیرد رو؟! محال است نه... اصلا... نه... ندارم باورش هم علی که جای خود دارد، الهی نبیند این بلا را کافرش هم نیامد بند خون زخم مسمار کفن را کرد خونی آخرش هم رسید از در به خیمه آتش و دود بمیرم من به حال دخترش هم 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
1_5123176289343111334.mp3
14.29M
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶 یابن الشبیب یابن الشبیب گریه کن از غم و غربت حسین یابن الشبیب یابن الشبیب که شدش شکسته حرمت حسین یابن الشبیب یابن الشبیب تشنه لب سر از تنش بریده شد یابن الشبیب یابن الشبیب زیر نعل ها بدنش کشیده شد هر چی بود دور و برش غارت رفت عبا و انگشترش غارت رفت روی نیزه ها سرش غارت رفت روسریه دخترش غارت رفت امون ای اوای امون از غربت 🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶 یابن الشبیب یابن الشبیب جدم و تو کربلا سر بریدن یابن الشبیب یابن الشبیب تنش و به روی خاکا کشیدن یابن الشبیب یابن الشبیب زینت دوش نبی کفن نداشت یابن الشبیب یابن الشبیب یه جای سالمی در بدن نداشت غارت رفت پیروهنه جده من روی خاک موند بدنه جده من پر خون شد دهنه جده من بوریا شد کفنه جده من امون ای وای امون از غربت 🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶 یابن الشبیب یابن الشبیب خنجر کندو به حنجرش کشید یابن الشبیب یابن الشبیب سرش و از پشت گردن می برید یابن الشبیب یابن الشبیب عمه مو با تازیونه ها زدن یابن الشبیب یابن الشبیب عمه مو میونه کوچه ها زدن زینب با غم برادر موندش زینب با یک تنه بی سر موندش زینب با یه دشت پر پر موندش زینب با غارت معجر موندش 🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶