eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
381 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا كسى را برتر و أعلم به جاى حضرت باقر ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر زبان از وصف او الكن، قلم از مدح او عاجز كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر به ذرّات جهان یكسر بود او هادى و رهبر كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل ز بحر دانشِ بى منتهاى حضرت باقر اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یكتا بهر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم بر علم مصطفی باب تو بود باب وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم در بزم تشنگان، از باده‌های فضل پرگشته از تو جام، یا باقرالعلوم با احتجاج تو، اسلام آورد ترسا به کوه شام، یا باقرالعلوم خود راسخون علم، تعلیم دیده‌اند نزد تو ای امام، یا باقرالعلوم هم حوزه‌های علم، هم حلقه‌های درس گیرند از تو وام، یا باقرالعلوم مهر تو از ازل، نور تو تا ابد فیضت علی الدوام، یا باقرالعلوم در بزم علم و دین، پیوسته می‌رود نامت به احترام، یا باقرالعلوم ای حضرت کریم ای فضل تو عمیم وی رحمت تو عام، یا باقرالعلوم قرآن ناطقی، عین الحقایقی ما جمله تشنه کام، یا باقرالعلوم خورشید شیعه‌ای، زهرا ودیعه‌ای ظل تو مستدام یا باقرالعلوم 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در حلم و وفا حسن زبانزد دارد در جود و سخا شکوه بی حد دارد در قامت او صلابت حیدری ست در چهره ی خود نور محمد دارد ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
با پوزش از مقامِ تو، یا باقرالعلوم آرم سخن به‌ نام تو، یا باقرالعلوم گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم ای نام تو محمّد و خوی تو احمدی ایثارِ درگهت، صلوات محمّدی ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین حاکمِ به ممکناتی و عالِم به عالمین مشمول رحمت تو هم‌ آن باشد و هم ‌این تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین سیمای تو که مَطلَعُ‌الاَنوار سرمدی‌ست آیینۀ کمال و جمال محمَّدی‌ست ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت مِهر فلک پدیدۀ نور سیادتت ماه رجب طلیعۀ روز ولادتت ماهی که باب لطف خدا، باز می‌شود با سالروزِ جشنِ تو، آغاز می‌شود ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین زینت‌فَزای انجمن زین‌العابدین چشم و چراغ محفل مولای ساجدین بر دو امام ذات شریف تو مُنتسب کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب آوازۀ عدالت و وجدان، ندای تو پیک امیدبخش بشر شد صدای تو در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَدیحت کلام‌ها از ما به حضرتت صلوات و سلام‌ها پیدا ز نسل پاک تو آمد امام‌ها پروردگان مکتب عِلمت هشام‌ها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُمن دانش تو، شکافندۀ علوم ای رونق از تو منبر و محراب یافته علم تو ذره‌های اتم را شکافته دردا کسی به ایدۀ تو ره نیافته از اینکه آفتاب به قبر تو تافته خوناب غم ز دیدۀ افراد می‌رود با اینکه ایده‌های تو بر باد می‌رود ای معنی نماز بیا و نماز کن روی نیاز بر در آن بی‌نیاز کن دستی برای عرض تمنّا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن ز انفاس خود به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم اما دقایقی که به سوی تو رو کنم از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم هر چند رو سیاه ولی من موّحدم مدّاح اهل‌بیت، غلامت «مؤیّدم» 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تب دارترین تب زده‌ی بستر دردم پر سوز‌ترین زمزمه‌ی حنجر دردم رنگ رخ من بر همگان فاش نموده در باغ نبی جلوه‌ی نیلوفر دردم فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا ‌تر شد لب خشکیده ام از ساغر دردم جای عرق از چهره‌ی من زهر چکیده پیغامبر خسته دل باور دردم بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند من کشته‌ی تیغ شرر لشکر دردم آتش فکند بر قد و بالای سپیدار یک ذره‌ی ناچیز ز خاکستر دردم خون گریه کند اختر و مهتاب برایم افلاک شده مستمع منبر دردم 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چشمهایت فرات دلتنگی اشکهایت تلاطم غمهاست حال و روز دل شکسته‌ی تو از نگاه غریب تو پیداست‌ ای غریب مدینه‌ی دوم مرد خلوت نشین سامرّا التماس همیشه‌ی باران حضرت عشق التماس دعا کوچه‌ی خاکی محله‌ی غم در غرور از حضور ساده‌ی توست ولی افسوس شرمگین تو و پای پر پینه و پیاده‌ی توست آه آقا تو خوب می‌دانی که دل بیقرار یعنی چه پشت دروازه‌های شهر ستم آن همه انتظار یعنی چه چه به روز دل تو آوردند رمق ناله در صدایت نیست بگو‌ای نسل کوثر و زمزم بزم شوم شراب جایت نیست بی گمان بین آن همه غربت دل تنگ تو نینوایی شد روضه‌های کبود تشت طلا در نگاه‌تر ات تداعی شد آری آن لحظه ماتم قلبت بی کسی‌های عمّه زینب بود قاتلت زهر کینه ها، نه نه روضه‌ی خیزرانی لب بود در عزای تو حضرت باران که گریبان آسمان چاک است نه فقط چشم‌های ابری ما روضه خوانت تمام افلاک است 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شکسته روضه ات دل مقلب القلوب را گرفته رنگ چهره ی تو حالت غروب را شکوه غربتت، شراره زد به قلب کائنات گریست دجله وفرات،گریست اهدنا الصّراط عزا گرفته اند پای روضه ی تو سال ها برای سر سلامتی به جد تو غزال ها فرازهای جامعه کبیره سوگوار تو فراز سجیة الکرم شده است بی قرار تو گمان کنم که فاطمه کنارتو نشسته است زبان گرفته مادری که پهلویش شکسته است فدای روی زرد تو، وجود غرق درد تو چقدر آه میکشد، کنار جسم سردتو زمان رنج وغصه ی تو خاتمه گرفته است چقدر روضه ی تو بوی فاطمه گرفته است دوشنبه بود لحظه ی هجوم زهر برجگر دوشنبه بود وکوچه ها،دوشنبه بود و میخ در دوشنبه قاتلت شده، دوشنبه بود خانه سوخت مغیره که نداشت شرم،غلاف و تازیانه سوخت مصیبتت دم مرا به سمت آه میبرد به پشت مرکبی تورا پیاده راه میبرد تو را چگونه دست بسته باطناب میبرند؟ تو کوثری تو را به مجلس شراب میبرند؟ چقدر زخم خورده ای،شبیه جُبّهٔ حسین کشانده ای مرا دوباره زیر قبّهٔ حسین هزار شکر پیکرت به زیر آفتاب نیست میان مقتلت سخن زکودک رباب نیست هنوز جای شکر مانده سنگ بر جبین نخورد هزار شکر یُمسِک السَّماء بر زمین نخورد کنار پیکر تو گریه بود و هلهله نبود میان مقتل تو نام شمر و حرمله نبود به صحن سینه ی تو چکمهٔ سنان نمیرسد به پای بوسی لب تو خیزران نمیرسد... 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم ولی شناسی خود را ز نور تو مولای من ولی خدا أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر ز حاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس نفس به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سامرا! امشب مدینه می‌شود مهمان تو آسمان‌ها اشک می‌بارند بر دامان تو شمع، روشن می‌کند چشم ستاره تا سحر با گلاب اشک، می‌شوید تن سوزان تو ای حصار آفتاب، ای آسمان در قفس! یوسفت را می‌برند از گوشۀ زندان تو گریه کن.. خواندند در بزم خدا شعر شراب گریه کن.. آتش گرفته سینۀ قرآن تو چاک زن پیراهن صبرت، مگر روشن شود در غبار چشم‌ها، آیینۀ پنهان تو دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت رو به سمت قبله کن، پرواز کرده جان تو 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شکسته روضه ات دل مقلب القلوب را گرفته رنگ چهره ی تو حالت غروب را شکوه غربتت، شراره زد به قلب کائنات گریست دجله وفرات،گریست اهدنا الصّراط عزا گرفته اند پای روضه ی تو سال ها برای سر سلامتی به جد تو غزال ها فرازهای جامعه کبیره سوگوار تو فراز سجیة الکرم شده است بی قرار تو گمان کنم که فاطمه کنارتو نشسته است زبان گرفته مادری که پهلویش شکسته است فدای روی زرد تو، وجود غرق درد تو چقدر آه میکشد، کنار جسم سردتو زمان رنج وغصه ی تو خاتمه گرفته است چقدر روضه ی تو بوی فاطمه گرفته است دوشنبه بود لحظه ی هجوم زهر برجگر دوشنبه بود وکوچه ها،دوشنبه بود و میخ در دوشنبه قاتلت شده، دوشنبه بود خانه سوخت مغیره که نداشت شرم،غلاف و تازیانه سوخت مصیبتت دم مرا به سمت آه میبرد به پشت مرکبی تورا پیاده راه میبرد تو را چگونه دست بسته باطناب میبرند؟ تو کوثری تو را به مجلس شراب میبرند؟ چقدر زخم خورده ای،شبیه جُبّهٔ حسین کشانده ای مرا دوباره زیر قبّهٔ حسین هزار شکر پیکرت به زیر آفتاب نیست میان مقتلت سخن زکودک رباب نیست هنوز جای شکر مانده سنگ بر جبین نخورد هزار شکر یُمسِک السَّماء بر زمین نخورد کنار پیکر تو گریه بود و هلهله نبود میان مقتل تو نام شمر و حرمله نبود به صحن سینه ی تو چکمهٔ سنان نمیرسد به پای بوسی لب تو خیزران نمیرسد... 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نیمۀ شب امام را بردند خانه و خانواده مضطرب است نگران امامِ هادی شد سامرا بی قرار و ملتهب است من بمیرم که پیش چشمانش سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند دل هفت آسمان به درد آمد بس که بی احترامی اش کردند می بَرَندش بدونِ عمامه غربت از چشمهاش معلوم است خوب که ، در رُخش نگاه کنی مثل جدّش علیست؛ مظلوم است جان به قربان آن امامی که دستهایش به غصه زنجیر است علتِ بردنش به بزم شراب به گمانم به قصد تحقیر است متوکّل مقابل حضّار اندکی آمد و توقّف کرد بی حیا از شرابِ در دستش به امام دهم تعارف کرد خواست تا که امام هادی را نحوه‌ٔ دیگری عذاب دهد گفت با او که شعر میخوانی؟ منتظر ماند تا جواب دهد حضرتش قصد شعر خواندن کرد کرد آغاز معجزاتِ کلام سخنش مثل تیغ حیدر بود محشری شد به پا ز شعر امام بر سرِ دشمنش خراب ، آقا گویی آن خانۀ مجلّل کرد شعرها در مَذَمّتِ دنیا عیش او را به غم مبدّل کرد متوکّل که منقلب گردید در خود احساس روسیاهی کرد لااقل در میان آن مجلس از امام آمد عذرخواهی کرد دشمنی هم سراغ دارم که پرچم ظلمِ بی امان برداشت در قبال سری که قرآن خواند بی حیا چوب خیزران برداشت پیش زنها و بچه ها، ملعون پستی‌اش را به خلق ثابت کرد ضربه را بر لب و دهانش زد صوت قرآن به چوب ساکت کرد گریه کردیم بر حسین ، ولی حال زینب کجا و ما ؟ هیهات ما شنیدیم و خواهرش دیده وای بر حال عمۀ سادات 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
من آن صیدم كه بین دام این بیگانه افتادم من آن شمعم كه در این بزم بى پروانه افتادم من آن مرغ گرفتارم بیا مادر تماشا كن به كنج این قفس پربسته و بى دانه افتادم دلِ شب از پی مركب پیاده میدویدم من به یاد عمّه ى جان داده در ویرانه افتادم مرا بزم شراب آورده اى؟ شرمى كُن از زهرا به یادِ عمّه ها در مجلس بیگانه افتادم چو دیدم این همه زیور به روى تاج و تخت تو به یاد گوش مجروح گلِ دُردانه افتادم به من در حالت مستی جسارت میكنى یادِ لب بى آب و چوبِ زاده ى مرجانه افتادم اِمامه از سرم انداختى مویم پریشان شد بیاد گیسوان درهم و بى شانه افتادم 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————