💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸
#داستان_کوتاه
تكلّم #امیرالمؤمنین علیهالسلام
در شکم مادر
و گفتگو و تبريك موجودات
از هنگامى كه #فاطمه_بنت_اسد به اميرالمؤمنين (عليه السلام) حامله شد، زيبايى چهرهاش افزوده گشت. فاطمه صداى فرزندش را از درون مى شنيد كه مىگفت:
﴿لا اله الا الله، محمد رسول الله،
به تختم النبوة و بى تختم الولاية﴾
خدايى جز الله نيست، محمد(صلی الله علیه وآله) پيامبر خداست، با او نبوّت و با من ولايت ختم مىشود.
گاهى حضرت در #شكم_مادر خود با مردم بيرون سخن مىگفت حتى روزى با برادر خود جعفر سخن گفت، كه جعفر با شنيدن صداى على (عليه السلام) از درون شكم فاطمه بنت اسد، بيهوش روى زمين افتاد.[۱]
🔹فاطمه بنت اسد (سلام الله علیها) مىگويد: چندين ماه كه از حمل من مىگذشت، وقتى نزديك بدنيا آمدن على (عليه السلام) شدم از کنار هر سنگ و كلوخ و درختى كه عبور مىكردم مىشنيدم كه به من مىگفتند:
﴿هَنيئالَك يافاطِمه، بِما خصك الله مِنَ الفَضلِ وَالكرامَة بِحَملك بِالاِمامِ الكَريم﴾
اى فاطمه گوارايت باد، آنچه از فضل و كرامت، كه خدايت بدان اختصاص داده، بخاطر آنكه تو حامل امام كريم هستى.[۲]
[۱]- بحارالانوار؛ جلد ۳۵، صفحه ۲۷.
[۲]- على عليه السلام، وليدالكعبه، ص۳۰
@Roznegaar
ديشب دستهاے پدر را نقاشے مے كردم،
صبح... دفتر نقاشے ام پينه بسته بود.
#روز_پدر_مبارک
#علیرضا_محمدی
@Roznegaar
از ابتدای صبح ازل مقتدا علیست
تا انتهای شام ابد رهنما علیست
حبلالمتین محکم و برهان قاطع است
لوح و قلم علیست، قَدَر تا قضا علیست
@Roznegaar