معلوم نمیشود
هر سال،
همین وقت،
چه بر سر قلبهایمان میآید،
که تا دوماه اضافهاش از چشمهایمان سرازیر میشود.
🖋زهرا ابراهیمی
https://eitaa.com/roznevesht
ما حنجره در حنجره در حنجره بغضیم
ما آینه در آینه در آینه دردیم...
*شاعرش را نمیشناسم
به دیوار حسینیه تکیه داده بودم. سخنرانی تمام شد. دستهی عزاداری وارد شد.
این را فقط عاشقان اباعبدالله میفهمند که صدای طبل و سنج و دمام چه میکند با روح آدم.
سوز روضهی "حسین" اندوه را به دلم مهمان کرد. انگار کن عقلم را به قلبم باتری به باتری کرده باشند. چراغ اشکهایم روشن شد.
یکهو وسط عزاداری دیدم دو تا دست کوچک، دستهایم را نوازش میکند. سَرم را بالا کردم دیدم دختر پنج شش سالهای دارد آرام آرام دستش را روی دستهایم میکشد. نگاهش کردم. گفت خاله گریه نکن امام حسین غصه میخوره...
بغضم ترکید. "حسین" نزد بچهها مهربانتر است. بچههای این نسل، او را بیش از ما شناختهاند.
🖋زهرا ابراهیمی
https://eitaa.com/roznevesht
کاش چشمهای من بودند، همهی چشمهایی که برای تو اشک میریزند.
#حسین_آرام_جان
https://eitaa.com/roznevesht
"حسین جانم"
ما تمام غمهای دنیا را با غم شما هضم میکنیم؛
اما این غم شماست که با هیچ چیز آرام نمیگیرد.
#حسین_آرام_جان
https://eitaa.com/roznevesht
واشک تمامی بغضها را به مسلخ میکشاند؛
واین خاصیت ماه محرم است.
#حسین_آرام_جان
https://eitaa.com/roznevesht
و تمام سهم ما از تاریخ
فقط یک مُحَرَم است.
#حسین_آرام_جان
https://eitaa.com/roznevesht
ومُحَرَم میشود
و خیالِ ما
محکوم به تداعیِ غمگینترین تراژدی عالَم است.
#حسین_آرام_جان
https://eitaa.com/roznevesht
دلواپسی برای "حسین"
ریشه در خلقت ما دارد.
#حسین_آرام_جان
https://eitaa.com/roznevesht