اصلا همون که مولانا میگه:
که جان را فرش مادر میتوان کرد...
#میلاد_حضرت_زهرا
#روز_مادر
#مادر
@roznevesht
کفر نمیخواهم بگویم
اما خدایِ کوچکِ خانهی ماست
مادر...
از بس که مهربانیاش، شبیه مهربانی خداست...
🖋زهرا ابراهیمی
#میلاد_حضرت_زهرا
#روز_مادر
#مادر
@roznevesht
ما از یک طبقهی چهارم ساختمانی مجبور شدیم کوچ کنیم به یک طبقهی چهارم ساختمانی دیگر.
یعنی اسبابکشی کردیم و نقل مکان.
اینکه خانهات را میگذاری و میروی یک خانهی دیگر، خودش یکجور تمرینِ دلنبستن است.
اسبابها را تا آنجا که بشود خودمان جابهجا میکنیم بقیهاش را هم کارگرها.
یک ماشین بزرگ و جادار با چندتا کارگر که مجبورند تن بدهند به قوانینِ سختِ آپارتمانها و اسباب و اثاثیه را بهجای آسانسور از پلهها بالا و پایین ببرند. آسانسورها این روزها بیرحم شدهاند. فقط باید آدمها را جابهجا کنند و حق بردن وسایل را ندارند؛ به همین دلیل موقع اسبابکشی، نگهبان آپارتمان مثل مامور بهشت و جهنم باید آدمهای سبک را روانهی آسانسور و آنها که بارشان سنگین است را به سمت راهپلهها هدایت کند.
یکیشان مُسن بود. کارگرها را میگویم. مثلا همسنِ پدرم. نفسنفس میزد با هر بار بالا آمدن از پلهها و من هر بار بیشتر شرمندهاش میشدم. خواهرم گفت آقا کاش حداقل شغلتان را عوض میکردید تا مجبور نباشید کار به این سنگینی انجام دهید! مرد گفت که وضعش بد نبوده؛ رانندهی بیابان بوده و ماشین هم داشته؛ پسرش دچار سرطان شده و او مجبور شده تا زندگیاش را خرجِ بچهی مریضش کند. آخرش هم بچه، عمرش به دنیا نبوده و از دنیا رفته؛ حالا مجبور شده برای امرار معاش تن به این سختیها بدهد.
آن لحظه دلم میخواست طبقهی چهارم نبودم! یا دلم میخواست اصلا توی آپارتمان زندگی نمیکردم! حتی دلم میخواست حداقل یخچال به آن سنگینی خودش پا داشت و تا بالا میآمد تا پیرمرد مجبور نشود این همه پله را بالا بیاوردش! دلم میخواست آسانسورها مهربانتر بودند! یا حداقل نگهبانانش! دلم میخواست جانِ آدمها بیشتر از جانِ آسانسورها ارزش میداشت!
برای آدمی مثل من که اشکش همینجا پشت پلکهایش سنگر گرفته، شنیدن حرفهای آن مرد داغدیده، آوارِ غم بود که خراب میشد روی سرم.
🖋زهرا ابراهیمی
@roznevesht
ماهها گذشت و کاری از ما بر نیامد!
رجب از راه رسید و کار با فضل تو افتاد در این ماه عزیز.
🖋زهرا ابراهیمی
#ماه_رجب
@roznevesht
ناامیدی را ذبح کن!
خدا دنبال بهانه میگردد
تا تو را ببخشد!
🖋زهرا ابراهیمی
#ماه_رجب
@roznevesht
خوب وقتی ولایت ندارید
تن به وکالت میدهید!
🖋زهرا ابراهیمی
#لبیک_یا_خامنه_ای
@roznevesht
تَرَحَّمْ ذِلَّتی یا ذَا المعالی
وَ واصِلْنی اِذا شَوَّشْتَ حالی
بله جناب سعدی!
ما هم همینطور!
#ماه_رجب
@roznevesht
انگار کن دریا طوفانیست!
کِشتیات شکسته!
موجها بیرحماند!
تویی و چند تختهپاره!
همانجا خدا را میبینی!
درست همانجا!
🖋زهرا ابراهیمی
#خدای_عزیزم
@roznevesht
بعضیها تصورشان از کشورداری این است همینکه جنگی رخ نمیدهد پس ما برندهی این میدان هستیم!
این در حالیست که نتیجهی صلح در پرتو سیاستمداران احمق، با جنگ یکسان است!
سیاستِ دینی یا دینِ سیاسی زمانی مفید است که در خط ولایت حرکت کند!
🖋زهرا ابراهیمی
#لبیک_یا_خامنه_ای
@roznevesht