*من حدیث زیاد دیدم از امام کاظم...امااااااا یه نقلی هست از ایشون که دقیقش فراموشم شده.*
*هر وقت بهش فکر میکنم، جگررررم میسوزه.*
*امام کاظم، از ائمه ای بودن که زندانی شون میکردن هر چند وقتی یکبار...*
*ولی اواخر عمرشون، به مدت ۵تا ۷سال مدااااوما اسیر بودن.*
*یه باز زندان، یه زندان معمولیه، خب آدم خیلی دلش نمیگیره...*
*اون هفته استاد رفیعی تو حرم امام رضا میگفت مدل زندانی که امام داخلش بودن، مطامیر بوده.*
*مطامیر جائیه که غلات نگه میداشتن*
*ظلمات محض بوده...*
*خب...حالا هم سطح زمین؟*
*نه*😭😭😭
*مثلا ۳۰متر زیر زمین...یه گودال پر از پله بوده که تا ۲۰متریش، پله*
*بوده...ده متر اخرش پله نبوده*
*نردبون میذاشتن زندونی رو منتقل*
*میکردن داخل سیاه چال، بعد نردبون رو بر میداشتن که نتونه بیاد بالا*😭😭😭
*فقط همین؟*
*نه*😭😭😭
*ته این سیاه چال، اون مطامیر بوده...که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ*
*نه میتونستن بخوابن، نه وایسن*😭😭😭
*۷ساااااال...*
*همین؟؟؟*
*نه*😭😭😭😭
*امام رو، ته اون سیاه چال زندونی کردن در حالیکه غل و زنجیرِ جامعه به دست و پاشون بوده*😭😭😭
*دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو، جوش بدن که باز نشه*😭😭😭
*ای خداااااااااااااااااااااااااا*😭😭😭😭
*عجب صبری داری که با بهترین و محبوب ترین بندگانت اینجوری رفتار میکردن*😭😭
*کاظمین هوا گرمه*😭😭😭
*طی ۷سال، این غل و زنجیر، به بدن امام....*😭😭😭😭
*السلامُ علی مُعَذّب فی قَعرِ السُّجون...*
*سلام خدا بر اون کسی که در ته زندااااان ها، عذابش میکردن...*
*ادامه ی سلام اومده ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ*
*مرضوض، توی عربی، به استخون له شده و خورده شده میگن*😭😭😭
*استخون شکسته نه...له شده...*😭😭😭
*این واژه یِ رَض، توی مقتل ۳تا از ۱۴معصوم وارد شده...*
*یکیش حضرت زهرا*😭😭😭
*یکیش امام کاظم*😭😭😭
*یکیشم، امام حسین*😭😭😭
*صلی الله علیک یا اباعبدالله*
*همه اینا رو گفتم برسم به این روایت از امام...*
*یه روز که امام داخل زندون بودن، به مسیب، میگن: من دیگه عمری نمیکنم...*
*دلم برا رضام تنگ شده*😭
*میرم مدینه!!!*
*مسیب میگه آقااااااااااااا...شما با این غل و زنجیر...کجا میخواید برید؟ اگه مامور زندان بفهمه، بیشتر اذیتتون میکنه*😔
*میبینه امام با دستای مبارکشون باز میکنن غل و زنجیر رو...دیوار شکافته میشه...*
*میرن و بعد یه مدت، بر میگردن و تو این زمان، مسیب مداااام به این فکر میکرده که اگه مامور زندان بیاد، چی میشه؟!!*
*امام برمیگردن و شکاف دیوار بسته میشه*
*بعد مسیب میگه آقا...شما که میتونید ازینجا برید بیرون، خب چراااا اینجا موندین؟*
*دقیقِ عبارت رو یادم نیست...*
*شنیدم که امام میگن من، از طرف خدا، بینِ تحمل این زندانِ مطامیر و سختی هاش وووووووو کم شدن رنجِ شیعیانم مختار شدم!!!*
*یعنی یه چیزی تو این مایه ها که خدا گفته زندون رو تحمل میکنید یا رنجِ شیعیانتون رو؟*
*و امام گفتن زندون رو*😭😭😭😭
*و بواسطه ی تحملِ زندان، خدا یه بخشی از رنج و عذاب شیعیان رو برداشتن ازشون...*
*اینجاست که تو زیارت جامعه کبیره خطاب به همه ی ائمه اومده:*
*عااااااادتکم الاحسان...و سجیتکم الکرم...*
*اصلا خوبی کردن و بزرگوااااری تو خووووووووووونِ این خاااااندانه...*
✅ *أین الرجبیون*👇👇
✅ *نشر این پیام صدقه جاریه است"*
کاش ما اهل گناه کردن نبودیم تا اماممون به خاطر ما انقدر زجر نمیکشیدن😭😭😭😭
به خاطر دو روز دنیا همش در حال زجر دادن بهترین بندگان خدا هستیم 😭😭😭😭
بسم الله الرحمن الرحیم
زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده
خواست پرواز کند دید پرش افتاده
میشود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست
بسکه شلاق به جان کمرش افتاده
هر کس ایام کهسنالی عصا می خواهد
پسرش نیست ببیند پدرش افتاده
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امام موسی کاظم ع روز ۲۰ ذی الحجه سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری بدنیا آمد پدر بزرگوارش امام صادق ع،ومادر عزیزشان حمیده نام داشت.
۲۰ سال کنار پدر پرورش یافتند.
امامت ایشان در دوران حکومت عباسی بود .در طول حیات خود چندین بار زندانی شدند و بیشترین
زمان زندان شدن امام هفتم ع در دوران حکومت هارون بود که چهار سال طول کشید وبه شهادت ایشان منجر شد .
امام هفتم در سن ۵۵ سالگی وپس از ۳۵ سال امامت در ۲۵ رجب ۱۸۳ هجری قمری
به شهادت رسیدند.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امام موسی کاظم ع فرمودند:
در دین خدا ژرفکاوی کنید ،زیرا
دین شناسی کلید بصیرت است🌹
هر که زبانش صادق باشد کردارش
پاکیزه است 🌹
هر که فکر ونیتش نیک باشد در روزی اش توسعه خواهد بود🌹
هر کس به دوستان وخانواده اش نیکی واحسان کند عمرش طولانی
خواهد شد🌹
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ختم هزاران صلوات یکشنبه هدیه به آقا
امام موسی کاظم علیه السلام
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی
#زبانحال_حضرت_موسی_ابن #جعفر(#علیه_السلام)
باب الحوائجی و گرفتار آمدیم
درمانِ دردهایی و بیمار آمدیم
ما سال هاست در به درِ مشهد و قمیم
با رزق و روزی تو چنین بار آمدیم
در ساحل نجاتِ تو پهلو گرفته ایم
آلوده آمدیم .... گنهکار آمدیم
دستانمان تهیست ؛ به بازار عشق تو
تنها به این خوشیم خریدار آمدیم
چیزی برای عرض ارادت نداشتیم
با یک کلاف بر سرِ بازار آمدیم
اینبار آمدیم کمی یارتان شویم
میثم شدیم و در طلبِ دار آمدیم
دیر آمدیم...قلب تو لبریزِ ماتم است
این روزها نصیبِ دلت غصه و غم است
یک عُمر در قفس نفست بند آمده
گر جان دهیم از غمِ تو باز هم کم است
"آه ای رها کننده ی گل از میان سنگ"*
این ناله های کیست که جانسوز و مبهم است؟!
*ترجمه فرازی از مناجات امام موسی کاظم سلام الله علیه در زندان
زندان به حال و روز تو خون گریه می کند
با تو صدای ضَجّه ی زنجیر همدم است
در زیرِ تازیانه فقط یادِ مادری
مانندِ فاطمه شده ای قامتت خم است
از سوزِ زهر تشنه شدی بی رمق شدی
حالا بساط روضه برایت فراهم است
"کرب و بلای تو شده قعرِ سیاه چال"
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
باران گرفته چشمِ تو با یاد روضه ها
آه ای غریب ... اشک به زخم تو مرهم است
#محمدصادق_ابراهیمی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_6017150942909039950.mp3
5.23M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور روضه ای
شعر رضا نصابی
به نفس استاد کربلایی نریمان پناهی
قتلگاهت شلوغه شده بلوا برادر
سر پیراهنه تو شده دعوا برادر
بر می گردونه باپا می بینم پیگرت رو
داره از پشت می بر ه بمیرم من سرت رو
حسین جانم حسین جانم حسین جان
روی خاکا تن تو چقد شد نامرتب
تن تورو شکستن به زیر سم مرکب
افتادی روی خاکا نداری سر برادر
نداری جای سالم به این پیکر برادر
حسین جانم حسین جان حسین جان
لحظه ی اخر هست و نشستم روبه رو تو
می بوسم من با گریه رگ خشکه گلو تو
نگاهی کن نگاهی به زینب کن ترحم
ز نوک نیزه داداش به خواهر کن تکلم
حسین جانم حسین جانم حسین جان
@rezanesabi
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5857441183847941508.mp3
6.5M
🔅 سبک: #شور تلفیقی روضه ای
شعر. کربلایی رضا نصابی
🎙 #به نفس کربلایی حسین عینی فرد
◼️
🖋 #ام_المصائب_یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
ام المصائب یعنی
غنچه پر پر دیدن
ضجه مادردیدن
شیر خواره بی سر دیدن
ام المصائب یعنی
لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن
ام المصائب یعنی
خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن
کوفه غوغا بود
وسط نامحرما زینب کبری بود
انگاری عیده
یکی داره گوشواره به دخترش میده
ام المصائب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن
ام المصائب یعنی
پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن
تو کوچه ها و تو بازار
من و زدن من و زدن من و زدن
کنار نیزه ی علمدار
من و زدن من وزدن من و زدن
ام المصائب یعنی
کتک به هر جا دیدن
تازیونه ها دیدن
ضربه های پا دیدن
لگد بر در خورد
در شکسته به هستیه حیدر خور د
زدن ناموسش و به غرورش برخورد
ام المصائب یعنی
غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن
ام المصائب یعنی
غرقه به خون تن دیدن
غارت پیرهن دیدن
غرقه به خون تن دیدن
@rezanesabi
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5906689254548833869.mp3
2.08M
هدیه به ارباب صلوات
زمینه یا شور روضه ای مقتل
شعر رضا نصابی
به نفس استاد کربلایی نریمان پناهی
بند اول
نوشته در لهوف در میونه صفوف
افتادی تو
نوشته در لهوف زیر تیغ و سیوف
جون دادی تو
نوشته مقتل
ته گودال
شدی بی هوش شدی بی حال
نوشته مقتل
ته گودال
تنه پاکت شدش پامال
بند دوم
نوشته که سرت جلوی خواهرت
جدا می شه
نوشته که حسین روخاکا پیکرت
رها می شه
نوشته مقتل
پیش مادر
رسید از راه کشید خنجر
نوشته مقتل
با چشم تر
می دید زینب بریدش سر
بند سوم
والشمر و جالس و می بینه مادرش
خیر النسا
والشمر و جالس و می خونه خواهرش
وا احمدا
نوشته مقتل
پیشه زهرا
یکی می زد تورو با پا
نوشته مقتل.
پیشه زینب
تنت افتاد زیر مرکب
رضا نصابی
@rezanesabi
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5987886878295079180.mp3
2.28M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور روضه ای حضرت زینب
شعررضا نصابی
به نفس برادر عزیزم خواننده ارزشی کشور
کربلایی حمید قلیچ پور
ام المصائب یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
ام المصائب یعنی
غنچه پر پر دیدن
ضجه مادردیدن
شیر خواره بی سر دیدن
ام المصائب یعنی
لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن
ام المصائب یعنی
خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن
ام المصائب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن
ام المصائب یعنی
پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن
ام المصائب یعنی
کتک به هر جا دیدن
تازیانه ها دیدن
ضربه های پا دیدن
ام المصائب یعنی
غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن
ام المصائب یعنی
غرقه به خون تن دیدن
غارت پیرهن دیدن
غرقه به خون تن دیدن
رضا نصابی
@rezanesabi
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5990230976955942564.mp3
7.26M
هدیه به ارباب صلوات
زمینه یا شور روضه ای مقتل
شعر رضا نصابی
به نفس کربلایی علی پور کاوه
بند اول
نوشته در لهوف در میونه صفوف
افتادی تو
نوشته در لهوف زیر تیغ و سیوف
جون دادی تو
نوشته مقتل
ته گودال
شدی بی هوش شدی بی حال
نوشته مقتل
ته گودال
تنه پاکت شدش پامال
بند دوم
نوشته که سرت جلوی خواهرت
جدا می شه
نوشته که حسین روخاکا پیکرت
رها می شه
نوشته مقتل
پیش مادر
رسید از راه کشید خنجر
نوشته مقتل
با چشم تر
می دید زینب بریدش سر
بند سوم
والشمر و جالس و می بینه مادرش
خیر النسا
والشمر و جالس و می خونه خواهرش
وا احمدا
نوشته مقتل
پیشه زهرا
یکی می زد تورو با پا
نوشته مقتل.
پیشه زینب
تنت افتاد زیر مرکب
رضا نصابی
@rezanesabi
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5974100660340131350.mp3
5.33M
هدیه به حضرت زینب صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
نمی رسه صدا اه
تنت به زیر پا. اه
می زد به حنجر تو
ضربه هاشو از قفا. اه
حسین. واای. حسین واای.
بدن غرق به خون اه
پیرهن غرق به خون. اه
وجای زخم نیزه و
دهن غرق به خون اه
حسین واای. حسین واای
بمیره خواهرت. اه
جلوی مادرت. اه
چهل تا نعل دارن
می رن به روی پیکرت اه
حسین. واای. حسین واای
امون ازاضطراب. اه
ودرد بی حساب. اه
رو نی بسته سر
اصغرو اشکای رباب اه
حسین. واای. حسین واای
رضا نصابی
به نفس استاد کربلایی نریمان پناهی
@rezanesabi
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
41.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدیه به حضرت زینب صلوات.
شور لطمه زنی
ام المصایب یعنی
شعررضا نصابی
به نفس کربلایی. خسرو محمدی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5933566064670542910.mp3
16.71M
هدیه به حضرت مسلم صلوات
زمینه احساسی زیبا
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس. کربلایی جواد مقدم
می بینی
اسیره. تو دسته یه مشت بی حیامو
می بینی
دیگه در نمیاد ش. حتی صدامو
می بینی
تو اشکه غریبیه توی چشامو
می بینی
شبیه
ابر نو بهاری می بارم
سرم رو
رو دیوار غربت می زارم
روی لب
فقط اسم تو من میارم
حسین. جان. حسین جان. حسین جان
حسین جان
می بینی
شده حال و روزم چقد گریه آور
می بینی.
شدم تنها و بی کس و یارو یاور
می بیینی
من و با دل خون. و با قلبه مضطر
می بینی
می بینم
من پایان این ماجرا رو
می بینم
تنه افتاده زیره پارو
می بینم
سره رفته رو نیزه هارو
حسین. جان. حسین جان. حسین جان حسین جان
غم تو
سفیرت رو بد جوری پیر کردامیرم
که این شهره
کوفه شده پرز نامرد امیر م
تا وقت هست
عوض کن مسیرت رو بر گرد امیر م
امیر م
می بینم.
تو گودال تنه بی سرت رو
می بینم
رو خاک غرق خون پیکرت رو
می بینم
دل اشوبیه خواهرت رو
رضا نصابی
@rezanesabi
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
2643631958190.mp3
6.93M
🎧 در آن کشاکش ها. |#شور
شعررضا نصابی
👤 #نریمان_پناهی
🔹 #شهادت_حضرت_زینب_(س)
🔻 #هیئت_رزمندگان_غرب_تهران
@rezanesabi