میخواستم امشب ،بهت پیام بدم بگم تو رو برای خودم آرزو کردم... در حالی که تو اصلا از وجود من خبر نداری! یکی که نمیدونه چطو شد که انقد یهویی دل بست شاید ، اونم به کسی که افکارش به کل با آدما فرق داره اونی که فقط بعضیا اون احوالات رو درک می‌کنن ولی چه حیف که نشد! میدونم خودمم نمیدونم چطو شد که اینطو شد... شاید تو یه آرزویی که نشه برآورده شه ، و حسرت ، اگه قراره برآورده نشی زودتر از دل و عقل من برو بیرون(: و به امید روزی که برسه و بهت بگم و نادیده ام نگیری، من یه رویایی که تا ابد گردنم باشه رو نمیخوام ! خدایا یا رهایم کن از این بند ، یا ما را چنان گرفتار هم کن که راه گریزی نباشد! #خط_خورده میدونم جمله ها بهم خوردن ولی واقعا لازم بود .

واقعا این فضای مجازی حال دل منو خراب میکنه ، دلم میخواد بکنم و برم و هیچی نباشه، همونطور که دوست ندارم کسی تو زندگیم باشه حتی یه رفیق که پایبندش باشم چون واقعا مسئولیت سنگینیه ، من دوشام تحمل همچین بار سنگینی رو نداره . از این متنفرم که الکی بهش دل دادم شاید، از اینکه میخوام غم های صدای افرادی که حتی نمیشناسم رو مرهم بزارم خدایا رهایم کن . این حس و حال مزخرف چیه که انگار باید یکاری کنم که طرف انقدر دپ نباشه حتی وقتی نمیشناسمش ،حتی وقتی اونقدر اختلاف سنی زیاده که روم نمیشه ،حتی سناریو بنویسم که چطور بهش نزدیک شم و حالشو خوب کنم ، دِ لعنتی بِکَن اَ ما! #خط_خورده

نفس عمیق ، فقط به درس فکر می‌کنیم و زندگی روتین ! هیچ افکار اضافی درکار نیست . فراموشی شاید روزی به داد ما رسید. #خط_خورده

آیه:))))

کاش بتونم یه کاری برات بکنم...

جونم

ای کاش ،حیف که این افکار دست از سرم برنمی‌دارند و بدترین حالمو مدیونشونم ، ای کاش یه روزی بشه که باهم یه راه براش پیدا کنیم(:

مرسی که بودید و حرف زدید:)) الان بی حوصله ترینم فردا اگه حال داشتید حرف میزنیم..

شبتون بخیر رفقا((: