👈 داشتن غم دروني در عید فطر و عید قربان به واسطه آن که حقّ اهل بيت عليهمالسلام در دست غير آلمحمّد عليهمالسلام قرار دارد
1) مرحوم شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعۀ یکی از تکالیف روز عید فطر و قربان را در ذیل این باب بیان می کند:
بَابُ اسْتِحْبَابِ اسْتِشْعَارِ الْحُزْنِ فِي الْعِيدَيْنِ لِاغْتِصَابِ آلِ مُحَمَّدٍ حَقِّهِمْ. (وسائلالشيعة، ج7، ص475) استحباب غمگینی در دو عید فطر و قربان، به دلیل آن که حقّ آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین، غصب شده است.
2) عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ أَبِيجَعْفَرٍ عليهالسلام قَالَ: قَالَ: مَا مِنْ عِيدٍ لِلْمُسْلِمِينَ أَضْحًى وَ لَا فِطْرٍ إِلَّا وَ هُوَ يَتَجَدَّدُ فِيهِ لآِلِ مُحَمَّدٍ صلّی علیه و آله حُزْنٌ. قُلْتُ: فَلِمَ؟ قَالَ: لِأَنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِي يَدِ غَيْرِهِمْ. (بحارالأنوار، ج 91، ص 135 به نقل از عللالشّرايع)
عبدالله بن دينار نقل ميکند که حضرت باقر عليهالسلام فرمود: اى عبدالله، عيدى از اعياد مسلمين نيست چه قربان و چه فطر، مگر آنكه در آن عيد، حزن آل محّمد صلّياللهعليهوآله تجديد ميگردد. گفتم: چرا؟ فرمود: زيرا كه ايشان حقّ خود را در دست ديگران مى بينند.
مرحوم محمّد تقی مجلسی رحمۀالله علیه در کتاب لوامع صاحبقرانی ذیل این حدیث می نویسد:
ظاهر اين حديث نيز اين است كه غير معصوم امامت نتواند كرد، و شكى در اين نيست كه با حضور معصوم، نماز جمعه و عيد را ديگرى نمى تواند كرد. و ظاهر است كه غم ايشان از اين جهت بوده كه مى ديده اند كه عالميان بر ضلالتند، و با كفر و فسوقِ علانيه امامت خلايق مى كنند، و احكام الهى را ضايع كرده اند و مىكنند، چنانكه دعاى اضحى و جمعه صحيفه كامله نيز بر اين معنى دلالت دارد كه «اللَّهمّ انّ هذا المقام لخلفائك ...» «يعنى خداوندا، اين مقام كه امامت نماز عيد و جمعه باشد يا امامت كبرى، از جهت خليفه هاى توست و از جهت برگزيدگان توست، و اين رتبه، رتبه امناى توست كه حافظان دين و علوم و اسرار الهىاند به سبب رتبه عظيمى كه ايشان را كرامت فرموده ؛ و آن مرتبه را از ايشان غصب كرده اند تا آن كه خليفه هاى تو و برگزيدگان تو مغلوب و مقهور شده اند، و جامه امامت و خلافت ظاهرى را از تن ايشان كنده اند مانند دزدانى كه برهنه كنند، و خلفاى تو مى بينند كه احكام تو مبدّل شده است، و كتاب تو را از پشت سر انداختهاند، و واجبات تو را تحريف نمودهاند از آن وجوهى كه تو مقرّر ساخته ای، و سنت هاى پيغمبر تو را ترك نمودهاند!»، پس ظاهر شد كه غم ايشان نه از جهت سلب جاه ايشان است. (لوامع صاحبقراني، ج5، ص261- 262)
3) مرحوم محدّث قمی در هدیۀالزائرین می نویسد:
سزاوار است که محزون باشی در این روز، به جهت غیبت امام زمان علیه السلام، و ممنوع بودن آن حضرت از تصرّف در امور رعیّت خود و فوت شدن نماز عید با آن حضرت، به علاوه آن که حزن تو باعث تأسّی بر حزن اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم است، زیرا که اندوه آن بزرگواران در این روز تازه و تجدید می شود ... و معلوم است که حزن و اندوه آنها نه از جهت حبّ جاه و ریاست است، بلکه از جهت شفقّت و محبّ بر امّت و رعیّت است که آنها را در حیرت و ضلالت می بینند، و ممکن نیست ایشان را هدایت آنها. (هدیۀالزّائرین، ص546)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احتجاج حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیها به امامت امیر مؤمنان صلوات الله و سلامه علیه.
30.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واژگان کاربرده از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای امامت امیر مؤمنان صلوات الله و سلامه علیه
#وصایت
امروز در شهر ولایتمدار قزوین در خدمت دانش پژوهان بنیاد بین المللی غدیر تدریس مباحث امامت با محوریت مباهله داشتم. پس از کلاس نیز توفیق تشرف به مزار نورانی شهدای قزوین و شهید سرافراز خلبان عباس بابایی نصیبم شد.
#فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است
#یا_فاطمة_الزهراء_صلوات_الله_و_سلامه_علیها
#غدیر
#مباهله
#شیعه
#شهادت_قسمت_ما_میشد_ای_کاش
#شهدا
#خلبان_شهید_عباس_بابایی
#شوق_پرواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 گول زدن مردم با سوءاستفاده از احساسات مذهبی و قرآن!
➖ اول برنج ها را به شکل الله مینویسند، بعد مرغ را رها میکنند تا خرابشان کند، بعد فیلم را به عقب برمیگردانند و یک صوت قرآن هم روی آن میگذارند! آخر هم حتما مرغ را به عنوان معجزه با قیمت گزاف می فروشند! به همین سادگی
➕ البته عقلش نرسیده آخر فیلم رو کات کنه، که مرغ در آخر فیلم دنده عقب نره😐
🔴اگر گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتما" بر سر مزار این دوقلوها" بروید!
*برادران دو قلویی که غریبانه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!!
قصه مظلومانه این دو برادر را با هم بخوانیم....
ثابت و ثاقب شهابی نشاط را کسی نمیشناخت. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولینباری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند. تا اینکه در سال 61 در اوج سالهای جنگ ایران و عراق ناگهان تبدیل به امدادگران خستگی ناپذیر گردان سلمان شدند. همرزمان این دو شهید میگویند وقتی نامه به خط مقدم میآمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان میزد! یکبار یکی از رزمندگان متوجه شد که وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکسهایشان را با وجد نگاه میکنند، دوقلوها دست در گردن هم در کنج سنگر، های های گریه میکنند! این رزمنده میگوید بعدها که موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آنها بیسرپرست هستند. هر بار دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست.
عکسهای کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شدهاند را بغل کرده گریه میکنند.
جنگ شوخی بردار نیست. رحم ندارد... زن و شوهر و بچه نمیشناسد... برادر نمیشناسد... این را نمیفهمد که وقتی از دار دنیا فقط و فقط یک برادر داری یعنی چه.... جنگ بی رحم است و اینطور میشود که کمی بعد ثاقب، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید میشود و بردارش که فقط با چند ثانیه اختلاف از او به این دنیا آمده را تنها میگذارد. چیزی نمیگذرد که برادرش هم دوری او را تاب نمی آورد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی او هم شهید میشود.
روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته بود و زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رهایشان کرده بود. حال درد نان بود یا درد جان،کسی نمیدانست. از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیدهشان. ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام میشدند، در درون ساکشان اعلامیههایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکیشان، به همراه دست نوشتهای بود که به در و دیوار شهرها میچسبانیدند:
"مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم..."
اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت و خانوادهشان در کنار یکدیگر.
اما از شیرخوارگاه تا آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است. اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شبهای جمعه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است! و سخت چشم به راهند...