eitaa logo
- Rusty lake !
126 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
166 ویدیو
3 فایل
- 🌑🔭 - - خودش را متعلق به این جهان نمیدید. - Talk?! https://harfeto.timefriend.net/17127093974037 ~ ‌•| Tel: https://t.me/+PPfgvHNp1VQ5MDg0 .
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتایی که به مرگم فکر میکنم بیشترین چیزی که دلم براش میسوزه؛لباسام و وسایلمه که بعد من قراره چه به روزشون بیاد.تاحالا خیلی سناریو ساختم. مثلا اینکه شب قبل تو دفترم که نقاشی نصفه نیمه توش کشیدم با مداد و پاک کن روش ول شده رو میز،آخرین موزیکی که توی ام‌پی‌تیریم پلی شده،آخرین فیلمی که نصفه ولش کردم تا به کارام برسم،آخرین لباسایی که حال نداشتم بذارمشون تو کمد و روی دسته صندلیم انداختمشون،بوک مارکی که لای صفحه 346 و مشتاقانه منتظر این بودم که کتابو زودتر تموم کنم.. تمامشون بعد من دیگه هیچ دلیلی برای وجود داشتن ندارن. تاحالا از این دید دقت کرده بودین که بعد شما چه به روز وسایلتون میاد؟تختی که دیگه کسی روش نمیخوابه،لباسی که پوشیده نمیشه،برگه ای که خطخطی نمیشه،کتابی که خونده نمیشه،آزمونی که پاس نمیشه،خنده ای که شنیده نمیشه،عکسی که گرفته نمیشه و وجودی که دیگه دیده نمیشه.انگار با یه اتفاق که تا سی ثانیه قبل میتونست وجود نداشته باشه همه داراییتو با آدمایی که تو زندگیت داشتی بدون هیچ نفعی ول میکنی و میری و هیچکس نمیدونه کجا،حتی شاید خودتم هیچوقت نفهمی. میمیری در صورتی که تا همین چند لحظه پیش زنده بودی و نفس میکشیدی. همه چیز برای وجود داشتن توی زندگیت دلیلِ خودشو داشت؛اما وقتی نیستی دیگه هیچی نیست.پسر،مرگ واقعا اتفاق جالبیه..
These emotions appear slow and controlled then suddenly , I find myself at the eye of the whirlpool consumed all at once..
میگفت: اینکه تو واقعا اشتهای کش رفتن و خوردن خوراکیای منو نداری،بیشتر از هر چیز داره منو میترسونه.
کاش منم مثل کورالین یه دریچه روی دیوار اتاقم داشتم که به یه دنیای دیگه ای باز میشد تا هر وقت احساس تهی بودن میکردم، واردش میشدم و دنیای سرد و بی روح واقعیتو برای چند ساعتم که شده به فراموشی میسپردم.
تنها چنل میوت نشده اش،چنلی بود که هیچگاه از آن نوتیفی دریافت نمیکرد.
+ ولی تو یه چیز دیگه گفته بودی! - هنوز نفهمیدی؟!من اون حرفو زدم چون حوصلتو نداشتم و فقط میخواستم که دست از سر لعنتیم برداری.
+ I love you! - It'll Pass .
+ چرا ازش متنفری؟ - چون مجبورم میکنه به انجام کارایی که همیشه ازشون متنفر بودم.