She looked at her
The way she needed to be looked at .Like the whole world could crumble And she wouldn't blink…
ولی بعضی وقتا هم باید دست از غرورِ افراطی جوونیم بزنم و تکیه کنم رو حرفِ پدرم،تا بعد از کاری که شده،احساسِ پشیمونی نکنم و با خودم نگم کاش حرفش رو گوش میدادم.
تنها بخش دوست داشتنیم از روز هام،دم دمای غروبه و همیشه منتظر این لحظم تا غروبِ آفتاب رو از پشتِ پنجرۀ اتاقم ببینم.