پس از تحمل آن همه درد،کسی که به مقصد میرسد،دیگر همانی نبود که به راه افتاده بود...
وقتی به گذشتم نگاه میکنم،تعجب میکنم که چجوری یه روزی این همه حرف رو میتونستم بیان کنم و از فشار مغزم بکاهم.
+ چیکار کنم افسردگیت از بین بره؟!
- لازم نیست کاری کنی.تو خودت دلیلِ افسردگی منی.
هیچی دردناک تر از این نیست که نتونی هیچ تصوری از آیندت داشته باشی چون نمیدونی قراره چی پیش بیاد…
توی ذهنم پر از "نکنه،شاید،اگر،حیف،کاش"هاییه که داره مثل موریانه تمام عصبای مغزیمو میجوه و یک دقیقه هم راحتم نمیذاره.
به قول ساینا وضعیت بعد کنکور،پر امیدواری و ناامیدی های پشتِ سر همه که نمیدونی کدومشونو باید جدی بگیری..