eitaa logo
- Rusty lake !
126 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
166 ویدیو
3 فایل
- 🌑🔭 - - خودش را متعلق به این جهان نمیدید. - Talk?! https://harfeto.timefriend.net/17127093974037 ~ ‌•| Tel: https://t.me/+PPfgvHNp1VQ5MDg0 .
مشاهده در ایتا
دانلود
🛶
هدایت شده از یالانچی،
من خیلی درباره همه چیز حرف میزنم ولی حتی یک بار هم اون چیزی که میخواستم رو نتونستم بگم
فاقداعصاب+
چرا زامبیا حمله نمیکنن یکم هیجان به زندگیم تزریق شه؟
🛶
و دائم از خودش میپرسید:آیا من همانگونه که میپنداشتم،میزیستم؟!
این دو روز رو هیچ‌کاری نکردم.شاید از نظر بقیه این باشه که مریض شدم اما دلیلش این نبود.هیچ کاری نکردم چون تایم میخواستم که بشینم درست فکر کنم برای گرفتن یه تصمیم بزرگ!تصمیمی که شاید زندگیمو از این منجلابی که خودم ساختمش و توش دست و پا میزنم بکشه بیرون.داشتم به این فکر میکردم که اگر قرار باشه تا هفته بعد بمیرم؛آیا از زندگی ای که توی این 18 سال کردم راضیم؟جوابش ساده بود.نه؛معلومه که نه.من هیچ کدوم از هدف هام رو انقدر جدی نگرفتم که بخوام برای رسیدن بهشون تلاشی کرده باشم.من یک انسان خسته و بی انگیزه بودم که زندگی ایده‌آلم رو فقط توی ذهنم شبیه سازی کرده،و به همون اکتفا کرده بودم.اگر هم خیلی بلند پرواز میشدم با خودم میگفتم که:هاح!من باید فلان حرکت رو حتماً بزنم ولی دریغ از اندکی تلاش!این دو روز دائماً ذهنم درگیر این بود که به عنوانِ فردی که قراره یک بار زندگی کنه،چه دستاوردی دارم که بتونم بهش افتخار کنم؟هیچی.هیچی رو برای شرح دادن ندارم.خودم از این وضع افتضاح کلافم و میخوام که برای یک بار هم که شده درست زندگی کنم.میخوام این بار،برای اولین و آخرین بار جوری تصمیم بگیرم و بهش عمل کنم که خودم توی پنج سال آینده بگه همه چیز از 18 سالگیم شروع شد!نمیخوام جا بزنم.نمیخوام خسته شم.نمیخوام تنبل بازی در بیارم.من یک بار زندگی میکنم.یک بار تجربه میکنم و یک بار میمیرم!همه چیز تا زمانی مهمه که قلبم برای زنده موندم میتپه و مغزم من رو تا جایی که برام مقدر شده،رو پا نگه میداره تا زندگی کنم.از گولبول های سفیدم گرفته که برای بهتر شدن من توی این مریضی،دارن تلاش میکنن که از شرِ ویروسِ توی بدنم نجات پیدا کنم،تا نبض‌م که یک لحظه هم متوقف نمیشه که من بتونم روزم رو به مسخره ترین شکل ممکن به شب برسونم.این دو روز رو نشستم به این فکر کردم که حتی بخاطر همچین چیز های ساده ای هم که شده،من نباید به عنوان یک تشکر برای کاری که فقط بخاطر من انجامش میدن،یه حرکتی بزنم تا کارشون بی ارزش نباشه؟!من برای چی زندم؟!برای اینکه از صبح تا شب بشینم یک گوشه و هیچ هدفی توی زندگیم نداشته باشم؟!از خودم خستم.از خودم بدم میاد و نمیخوام این باشم.میخوام برای یک بار هم که شده پاشم و اون چیزی که میخوام رو بسازم.میخوام سالم زندگی کنم.میخوام هر بار که جلوی آیینه میرم تا موهام رو شونه بزنم،از خودم حالم بهم نخوره و راضی باشم.میخوام از آدم هایی که حالم رو بد میکنن فاصله بگیرم.میخوام زبانمو ادامه بدم.میخوام به خودم و پوستم برسم.میخوام بیشتر از هر چیزی اوّل به خودم اهمیت بدم،نمیخوام دیگه خودم،برای خودم الویت دوم باشم.میخوام اتاقم رو همیشه تمیز نگه دارم و اون دکوراسیونی که همیشه عکس هاش رو توی پینترستم ذخیره میکردم رو توی اتاقم پیاده کنم.میخوام تا جایی که زندم کلی کتاب بخونم و دایره لغاتم رو ببرم بالا.میخوام کلی فیلم ببینم و از دیدنشون لذت ببرم.میخوام اون بچه ی موردِ قبول خانوادم باشم.میخوام یک شخص با انضباط،قوی و اجتماعی باشم که همه بهش احترام میذارن.میخوام درسم رو دوباره شروع کنم و براش کلی وقت بذارم.میخوام صبح ها زود از خواب پاشم،برنامه خوابم رو تنظیم کنم.با همه خوب برخورد کنم.میخوام نوشیدنی های مورد علاقم رو درست کنم و بخورم.میخوام آشپزی کردن رو توی برنامه هام اضافه کنم.میخوام نقاشی کشیدن رو جدی ادامه بدم.میخوام کلی کتاب های شعر بخرم و با هر شعری خودم رو خفه کنم. میخوام تأتر برم،کتاب‌خونه برم،پارک برم،شهربازی برم.میخوام کار کنم و دستم توی جیب خودم باشه.میخوام رشته ای رو بخونم که بهش عشق میورزم.میخوام کلی گل و گیاه بگیرم و به خانواده کیکاووس کلی اعضای جدید اضافه کنم.میخوام استایل های محبوبم رو بپوشم.میخوام باورمو به وجودِ خدا قوی تر کنم.میخوام کهشان هارو بیشتر بشناسم.اسم ستاره هارو یاد بگیرم.میخوام خودم رو توی آسمون گم کنم.میخوام استعدادم رو پیدا کنم و پرورشش بدم.میخوام کلی عکس های خفن بگیرم و چاپشون کنم رو در و دیوار اتاقم.میخوام روابطم رو بهبود ببخشم و از کوچیک کردن خودم و شخصیتم برای داشتن آدم هایی که ارزشم رو نمیفهمن،فاصله بگیرم.نمیخوام درونگرا و منزوی باشم.میخوام هر جایی که میرم هر کاری که میکنم هر حرفی که میزنم کلی وایب خوب به خودم و آدم های اطرافم بدم.میخوام اون انگیزه ای باشم برای آدم های خسته ای که نمیدونن به زندگیشون چه ظلمی دارن میکنن.میخوام زبان های جدید یاد بگیرم.سفر کنم.تو دنیای خودم یه گردشگر باشم.کارایی رو انجام بدم که هیچوقت انجام نمیدادم.من شاید از بقیه عقب تر باشم ولی این رو میدونم که هیچوقت برای شروع کردن دیر نیست!نمیخوام دیگه دنبال یه معجزه باشم یا دستی که کمکم کنه.من میخوام خودم اون معجزه ای باشم که زندگیم رو دگرگون میکنه.میخوام تغییر کنم و قوی تر از قبل،بجنگم برای رسیدن به خواسته هایی که خیلی وقته خاک خوردن!🗽 - از، 18 شهریور ماهِ 1402 ؛ ساعتِ 18:18 بعداز‌ظهر !🛶
از این به بعد دیگه قرار نیست عجیب باشم؛میخوام به معمولی ترین شکل ممکن زندگی کنم.
چرا به هر کی میگم من جک و جونورای خونه رو میگیرم پشماش میریزه؟مگه تصورتون از دخترا چیه؟