"یه سری چیزارو هیچوقت نمیفهمی؛ مثلِ وقت هایی که چقدر من نگاهت کردم ولی تو روت اونور بود"
اگر میفهمیدی بخاطر رفتارهایی که در قبالِ خوبی هام داشتی چه فشارهای روانی ای رو متحمل شدم؛ بازم اینجوری به رفتارت باهام ادامه میدادی؟!
چرا وقتی میتونی باهام حرف بزنی تا کمکت کنم؛ تنهایی با مشکلاتت قدم بر میداری و بهم اجازه نمیدی که حالتو بهتر کنم؟!
شما هم گاهی وقت ها بیخیال تختتون میشید و پتو متکاتونو روی زمین سفت میندازید و میگیرید میخوابید یا من فقط مشکل دارم؟!