حس میکنم اگر پسر بودم خیلی کارای هیجان انگیز تری وجود داشت که میتونستم انجام بدم.
آقای امام حسین
میشه این استرسی که به جونم افتاده رو از بین ببری؟نمیخوام و نمیتونم فکر کنم که امسال اربعین نبینمت..
این روزا بهقدری سرم شلوغه که واقعا دلم میخواد چند روز بی دغدغه رو هم تجربه کنم
نه درسی نه کلاسی نه کاری نه وظیفه ای
مثل یه دختر بچه کوچیک که کاری جز بازی کردن خوردن و خوابیدن و گریه کردن بلد نیست
نه مسئولیتی داره و نه نگرانی ای. کسی ازش توقعی نداره که درک کنه ، بفهمه و کاری انجام بده. هر موقع بخواد میخوابه بازی میکنه و کل زندگیش قشنگ تو دستای خودش کنترل میشه..
بزرگ شدن وحشتناکه.. وحشتناک تر از اون اینه که هیچ چیزیش اصلا دست خودت نیست.
[ ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد
که خـواست گریه کند در عوض تبسّم کـرد ]
- If it can be solved , there's no need to worry , and if it cannot be solved , worry is of no use!