هدایت شده از leiky
همیشه عکس هایی که فکر میکنم توشون خوب میوفتم رو انقدر نگاه میکنم تا در آخر حس کنم شبیه گورخر افتادم.
گاهی وقت ها اینکه سوالی رو ازت میپرسم، لزوماً به این معنی نیست که جوابشو نمیدونم؛ شاید میخوام از زبون تو بشنومش🙂↕️
واقعاً اینجوری نمیشه. من تو ایران نمیتونم سایز لباسمو پیدا کنم؛ باید یه سفر کُره برم برای خرید.
احساس میکنم سایزی که اونا دارن تلاش میکنن بهش برسنو من از اول تو ژنم داشتم.
یه چیزی که درباره خودم خیلی برای خودم جالبه اینه که من بخاطر مقاله های روانشناسی ای که خوندم، بعضی از نقطه ضعف ها و گاف های شخصیتی مو میشناسم و دارم تلاش میکنم تا تروماهایی که توی گذشتم ایجاد شده و الان روم اثر گذاشته رو بر طرف کنم. برای همین هر وقت تو هر برخورد یا مکالمه ای ناخواسته بروز پیدا میکنن اون منِ درونی راحت متوجه میشه و بهم میگه: حواست باشه، دوباره از چیزی استفاده کردی که قرار بود ترکش کنی!!
این نه تنها درباره خودم صدق میکنه؛ بلکه با هر Body Language یا talking دیگران میتونم متوجه بشم که چه شیشه خورده ای دارن.
یه جورایی روانشناسا واقعاً ترسناکن. بخاطر علمی که دارن انگار ما مراجعه کننده هایی که بهشون مراجعه میکنیم کاملاً شفافیم و اونا میتونن هر چیزی که درونمون میگذره رو ببینن، حتی اگر خودمون بهش اعتراف نکنیم!
کاش وقتی دارم ویس میگیرم به جای در و دیوار به صفحه چت گوشیم نگاه کنم حداقل بفهمم گوشیم داره ویس میگیره نه بعد دو دقیقه حرف زدن بیام سِند رو بزنم ببینم اصلاً ویسی نیست💆🏻