کاش مثل ظروف یه سری آدم یه بار مصرف وجود داشت، میخریدیمشون فشار هایی که باید سر عواملشون خالی میکردیم و نمیتونیم رو سر اون آدما خالی میکردیم. باهاشون دعوا میکردیم، با کلمات میکشتیمشون و در خیلی از مواقع هم که از شدت عصبانیت نیاز داری با چاقو به یکی حمله کنی بشینی رو شکمش و رو صورتش نقاشی های متفاوت بکشی. وقتی هم که آروم شدی پرتشون کنی توی سطل آشغال.
کندنِ اون قسمت از پوستِ لبت که راحت کنده نمیشه و میدونی اگر بخوای بکشیش دردت میاد و به خون میوفته>>>>>