یه سری حرف ها ممکنه در ظاهر خیلی عادی باشه ولی هیچکس متوجه نمیشه که یه حرف ساده، ممکنه تو ذهنِ بعضی از آدم ها تا چند سال باقی بمونه.
متاسفانه وقتی با آدم ها آشنا میشی، صرفاً یه گفت و گوی ساده رو شکل نمیدی که بعدش همه چیز تموم شه و دیگه اون رو نبینی، هر حرف تو باعث میشه اون یه قدم بهت نزدیک تر شه و با اینکه از ارتباط های جدید خستم، اما چیزی درونم این کشش رو نسبت به آدم ها داره که نمیتونم جلوش رو بگیرم.
یه بار یکی ازم پرسید اگر یه کتاب بودی، اسمش رو چی میذاشتی؟ در یک کلمه گفتم متناقض! تمامِ زندگی من توی این پارادوکس خلاصه میشه. یک پارادوکسِ تموم نشدنی...