اون وقتی که تیکه های پازلو کنارِ هم قرار میدی و بالاخره معما رو حل میکنی>>>>>>
- Rusty lake !
با یه عکس که آدم به گریه نمیافته. یه عکس:
با یه عکس که آدم به گریه نمیافته.
یه عکس:
خیلی موضوعات وجود دارن که من بهشون واقعاً اهمیت میدم و گاهی این اهمیت دادن انقدر زیاد هست که من حتی اگر خودم هم بخوام جلوی خودم رو بگیرم، نمیتونم. تنها راهی که وجود داره اینه که یه اتفاق باعث بشه به کل، کلِ توجهم از بین بره؛ میتونم برای یه چیز و کَس بمیرم ولی با یه دعوا، با یه حرف، با یه واکنش جوری بهیکبار تمام علاقه، توجه و اهمیتم رو از دست بدم و نسبت به اون numb شم که به هر کس از توجهم حرفی بزنی، باورش نشه اون آدمِ قبلی من بودم.
این خوب نیست ولی در بعضی مواقع که از دستِ خودم خسته میشم، آرزو میکنم یه بحثی راجع به اون موضوع پیش بیاد که باعث بشه اون مودِ ldfc روشن بشه و خودم و آدمِ مقابلم رو نجات بدم.
فکر کردن به اینکه "این با بقیه فرق میکنه" بزرگ ترین اشتباهیه که هیچوقت از مرتکب شدنش درس نمیگیرم.