اون وقتی که موهات تو صورتته و دست هات بنده، کسی هم دورت نیست که ازش بخوای موهات رو از روی صورتت کنار بزنه پس با یه حرکت حساب شده سرتو جوری تکون میدی که موهات پرت میشه عقب>>>>>
خواب دیدم یه مریض تیمارستانی که صدای کیلیکر از خودش در میورد از تیمارستان فرار کرده و تو کوچه ها میپیچید و از در خونه ما که باز بود و اومد تو بقیشو دیگه دستام میلرزه تعریف کنم.
تا حالا عمق فاجعه ترسناک بودن آدمای روانی برام اینجوری روشن نشده بود😐
و آنگاه که خداوند بازه ای از زمان را برگزید، تقدیس کرد و نام آن را بهمن نهاد!
اون وقتی که کش موهاتو بعد از یک روز دم اسبی بودن باز میکنی و میذاری سرت نفس بکشه>>>>>