واقعا دلم برای اون همه حسای خوبی که ولاگای علی فرزان و سارا بهم منتقل میکرد تنگ شده.
مثل پیرمردی که دارن میفرستنش خانه سالمندان در حالی که نمیتونه بچه هاشو متوجه این کنه تنها چیزی که توی این دنیا میخواد،کنار اون ها بودنه!