کاش قابلیت اینو داشتم که جمجممو بشکافم و مغزمو بندازم قاطی آشغالا تا انقدر با اورثینک دهن خودم و روحمو جر ندم.
کاش یکی بود که میومد میزد تو دهنم و بهم میگفت انقدر با احساسات آدما بازی نکنم .
بعد از مدت ها...
خواب دیدم رو به روی دریا،روی زمین شستم و داشتم به انعکاس نور ماه که روی آب افتاده نگاه میکردم و در همون حال که دستامو داخل شنای خیس ساحل فرو میبردم،به این فکر میکردم که اگر الان خواب باشم و هیچکدوم از این ها واقعی نباشه چی؟ من حتی توی خواب هامم میترسم از اینکه نکنه همه چی یه دروغ باشه..