من آن بودم که می گفتم
به هر پرسش دو صد پاسخ
کنون گر نامِ من پُرسی
جوابش را نمیدانم!
روزمرگی نویس!🌧️🍁
دل خویش را بگفتم چو تو دوست میگرفتم
نه عجب که خوب رویان بکنند بی وفایی :)!
این غمی که گوشه ی دلمه همه جا داره باهام میاد نمیدونم چرا ول کنم نیست..
داریوش میخونه:
بویِ گندم مالِ من
هر چی که دارم مالِ تو
یه وجب خاک مالِ من
هر چی میکارم مالِ تو..
هوای امروز خدا بود خدا :)
تا دیدم بارون زد.. به پدر و مادر گرامی گفتم پاشین بزنیم بیرووووون..
بارون میزد و داریوش میخوند:
بویِ گندم مالِ من
هر چی که دارم مالِ تو
یه وجب خاک مالِ من
هر چی میکارم مالِ تو..