شاید باورتون نشه ولی جرم اینها بیشتر از اونیه که چند تا خودرو تو پارکینگ خونه اش احتکار کرده
شاید باورتون نشه ولی جرم اونی که ۶۷۰۰ خودرو به یک زن و شوهر فروخته در حالیکه مردم عادی یکیش هم نمیتونستن ثبت نام کنن یا به زور ثبت نام میکردن (بازی بسته شدن سایت و...)بیشتر از اون خریداره...
کنار برخورد با سلاطین باید عاملین بوجود آمدن سلاطین را پایین کشید وگرنه حالا حالاها همینه که هست
@Buh_LOL
اصلا بحثم درستی و غلطی طرح نیست
اما
۴ سال در مجلس بودن یکبار یک حرکت درست و درمون علیه رژیم صهیونیستی نزدن دم آخری میخواستن قانون تصویب کنن که مسابقه ندادن با رژیم اشغالگر قانونی بشه
محمد عزیزی میگفت چه ایرادی داره ورزش ایران تعلیق بشه ما پای آرمان ها ایستادیم
خلاصه
دزد شاید، در لباسِ میش، گرگی تیزدندان
در لباسی تازه شاید، دزد چوپان بوده باشد
@Buh_LOL
بهلول (روزنه)
شاید باورتون نشه ولی جرم اینها بیشتر از اونیه که چند تا خودرو تو پارکینگ خونه اش احتکار کرده شاید ب
سلطان دولت تدبیر و امیده
سلطان اونیه که دلار و ذخیره طلای مملکت رو حراج کرد...
سلطان سایپا و ایران خودروه
بقیه سلاطین پلاستیکی اند
@Buh_LOL
ملت شریف ایران
یکی از مسئولین شرکت سایپا که فرار کرده بود رفته بود کانادا، بهش زنگ زدن بیا میخواهیم مدیر عاملت کنیم از فرودگاه کانادا برگشت و در فرودگاه ایران دستگیر شد را یادتان هست؟
https://eitaa.com/Buh_LOL/18164
هیچی خواستم بگم 15 سال قراره تو زندان مدیرعامل بشه 😂
#امیررضا
@Buh_LOL
نکشیمونسلطان
⭕️ فریدون احمدی نماینده زنجان دوشنبه ۹۹/۲/۲۹ در صحن مجلس :
"ما سلطان قلبها هستیم"!
⭕️ سلطان قلب ها ۹۹/۲/۳۰ به 61 ماه حبس تعزیری به جرم اخلال در بازار خودرو محکوم شد! 😂😂😂
#خادم_الشریعه
@Buh_LOL
سرعتی که #سلطان_خودرو در ثبت نام 6700 خودرو داشته جناب "میگ میگ" تو خواب هم نمیتونه ببینه!
با وضعیت سایت ثبت نام خودرو ( ایرانخودرو و سایپا) میگ میگ هم بود نهایت ۶ تا ثبت نام میکرد اینا چجوری ۶۷۰۰ تا ثبت نام کردن؟!
این علاوه بر سلطان خودرو سلطان سرعت هم هست:)
#امیررضا
@Buh_LOL
بهلول (روزنه)
کجای کاری شما؟ چی فکر کردی؟ طرف با کمک مدیران کدخداپرست دولت روحانی دزدی میکرده ولی واسه رد گم کنی
وای که ردپای دزد آبادی ما، چقدر شبیه چکمه های کدخداست!
روزی که ردپای به جا مانده، شبیه چکمه های کدخدا بود یکی میگفت: دزد، چکمه های کدخدا را دزدیده، دیگری گفت: چکمه هاش شبیه چکمه کدخدا بوده. هر کسی به طریقی واقعیت را توجیه میکرد.
دیوانه ای فریاد برآورد: که مردم؛ دزد، خود کدخداست، مردم پوزخندی زدن و گفتند: کدخدا به دل نگیر، مجنون است دیوانه است، ولی فقط کدخدا فهمید که تنها عاقل آبادی اوست. از فردای آن روز کسی آن مجنون را ندید و احوالش را جویا شدند که کدخدا میگفت: دزد او را کشته است، کدخدا واقعیت را گفت ولی درک مردم از واقعیت، فرسنگها فاصله داشت، شاید هم از سر نوشت مجنون میترسیدند چون در آن آبادی، دانستن بهایش سنگین ولی نادانی، انعام داشت، پس همه عرعرکنان هر روز در خانه کدخدا جمع میشدند!
@Buh_LOL