هدایت شده از  فلسفه و عرفان
(لَقَدۡ كَانَ فِی قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةࣱ لِّأُو۟لِی ٱلۡأَلۡبَـٰبِۗ ...) يوسف 111 ‍ ✅آیت الله کشمیری و حاج مستور علیشاه شیرازی  ♦️حضرت آیت الله کشمیری (ره) فرمودند: یکی از اساتید ما ، حاج مستور شيرازى آدم سوخته و راه رفته ‏اى بود. او محب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود و حالات و عبادات او را بسيار ديدم. شب‏ها زياد عبادت مى‏ كرد و اهل ذكر بود. چشم‏هايش مخصوص بود. ♦️ يكى از سالها عید غدیر در مراسم جشنی که در منزلش در کوفه بود شرکت کردم .  جلسه اختصاصى بود و اغلب افراد سالخورده و سلوك الى اللّه كرده و از محبت على‏ عليه السلام نصيب وافرى داشتند. جلسه تا سحرگاه ادامه داشت. با اين كه، ده‏ها سال از آن ماجرا مى‏ گذرد هنوز مزه آن شب را در زير زبانم مزمزه مى ‏كنم. در ساعت پايانى نزديك اذان صبح اضطراب درونى مرا افزون مى ‏شد كه توفيق نماز صبح در حرم حضرت اميرعليه السلام از دستم مى ‏رود و دوست نداشتم روز، نگاه كنجكاو مردم به من بيفتد.  يك مرتبه حاج مستور با طمأنينه خاصى آهسته در گوشم گفت: نگران نباش نماز به موقع در نجف خواهيد خواند گفتم: فاصله كوفه تا نجف (حدود 7 كيلومتر) را چه كنم؟  فرمود: براى اهلش نشد ندارد سپس جوانى را صدا زد و آهسته در گوش او چيزى گفت، بعد از او خواست تا مرا همراهى كند. پس از خداحافظى بعد معلوم شد او از شاگردان زبده حاج مستور است از خانه بيرون شديم و جوان هم به ذكر قلبى مشغول بود و هم با من صحبت مى‏ كرد. فهميدم آدم راه رفته‏ اى است.  چند دقيقه از همراهى او نمى ‏گذشت كه صداى پيش خوانى اذان صبح را از مناره به گوش خود شنيدم. پيش خود گفتم نكند از تلقينات نفس است، كه آن جوان گفت: عجب لحن دلنشينى دارد! روح انسان را تا ملكوت پرواز مى ‏دهد، اين طور نيست آقا!  بعد خانه ما را نشان داد و گفت: خدا را شكر كه به موقع رسيديم، قربان مولا على ‏عليه السلام بروم كه دوستان خود را شرمنده نمى ‏كند، التماس دعا دارم و من در عالمى از حيرت فرو رفتم.  نماز را در حرم با لذّتى خواندم كه هنوز فراموشم نشده است. ♦️ استاد فرمودند: چون حوزه نجف مراوده عالمان دينى با عارفان و كسانى كه از نظر صورت و لباس ظاهرى در سلاسل بودن ناخوشايند بود، حاج مستور از شركت در نماز جماعتم پرهيز مى ‏كرد و مى ‏فرمود: دلم نمى ‏خواهد كه ارادت من اسباب زحمت شما را فراهم كند و لذا غالباً شب‏ها از من ديدن مى‏ كرد تا كسى متوجه مراوده او با من نگردد. ♦️استادمی فرمود : در سلاسل مختلف از او قوى ‏تر نديدم. در ذكر توحيديّه «لا اله الا الله» ايشان اين طور مى‏ فرمود: لا اله الا اللّه اللّه اللّه... تا نفس قطع شود .  ♦️گاهى با مرحوم حاج آقا مصطفى خمينى نزدش مى ‏رفتيم، در مجلسش برايمان صحبت مى‏ كرد . برگرفته از کتاب روح و ریحان ؛ سید علی اکبر صداقت کانال فلسفه و عرفان در ایتا 👇 https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3 تلگرام👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEoynX4984BHbIWGow