یکهو برنامه خالی کرد. حسین فرمانِ چغرِ شاسیبلندِ پیر و پر صدا را چرخاند سمت دانشگاه میبد. به قول خودش رفت برای خلوت خودمان!
تابوت را سه چهار نفری آوردیم گذاشتیم کنار قبر شهید گمنام دانشگاه. حسین گوشیم را گرفت و از روی آن زیارت عاشورا خواند.
چند نفری دانشجوی توی محوطه هم آمدند نشستند به همخوانی زیارت و اشک ریختن...
#روایت_گمنامی
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT