💚 میلاد فرزند شجاعت: نخستین فرزند پاک بانو ام ‏البنین، علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس(ع) بود. 🕊 هنگامى‌که مژده ولادت عباس به امیرالمؤمنین (ع) داده شد، به خانه شتافت او را در برگرفت، باران بوسه بر او فرو ریخت و مراسم شرعى تولد را درباره او اجرا کرد. در روز هفتم تولّدش طبق رسم و سنّت اسلامی گوسفندی را به عنوانِ عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند. 🕊 امیرالمؤمنین (ع) از پس پرده‏ هاى غیب، جنگاورى و دلیرى فرزند را در عرصه‏ هاى پیکار دریافته بود و مى ‏دانست که او یکى از قهرمانان اسلام خواهد بود، لذا او را عباس (دژم: شیر‌بیشه) نامید؛ زیرا در برابر کژیها و باطل، ترش‌ رو و پر آژنگ بود و در مقابل نیکى، خندان و چهره گشوده. 🕊روزی ام البنین وارد اتاق شد. علی(ع) را دید که عباس خردسال را روی پاهایش نشانده، آستین‌های کودک را بالا زده و بازوانش را می بوسد و به شدت می گیرید. ام البنین حیران و نگران علت را پرسید. علی (ع) با اندوه پاسخ داد: به این دو دست نگاه میکردم و آنچه بر سرشان می آید، به یاد می آوردم. تعجب ام البنین به ترس تبدیل شد: مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنید که از بازو قطع خواهند شد. پرسید: چرا یاعلى؟ و آنگاه شرح کربلا را شنید و اینکه دستان فرزندش در راه پسر ریحانه رسول، قطع خواهند شد. گریه امانش نمی داد، اما شکر خدا را میگفت که پسرش فدای سبط گرامی رسول (ص) میشود. علی (ع) مادر عباس را به منزلتی که فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت که خداوند در عوض دو دست، دو بال به او می بخشد تا با ملائکه در بهشت پرواز کند. 💚 سفارش به دفاع از ولایت: هنگامی که امام حسین(ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی کربلا کرد، ام البنین(س) به همراهان امام حسین(ع) چنین سفارش می‏کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین(ع) و فرمان‏بردار او باشید» پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات میکند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد(ع) بود می گوید:«ای بشیر! از امام حسین (ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام‏ البنین فرمود: از حسین (ع) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام‏ البنین پیوسته از امام حسین (ع) خبر می‏گرفت و با صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید: ای بشیر خبر از (امام من) اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فدای اباعبدالله (ع) باد. 🕊 چون بشیر خبر شهادت امام حسین (ع) را به آن حضرت داد، ناله ای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.» اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(س) سپر خونین حضرت عباس را به عنوان یادگاری به ام البنین نشان داد، وی تا آن را دید چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد. 💚 مادر چهار شهید: با شهادت چهار فرزند ام ‏البنین (س) در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد. 🕊 وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، اشک از دیده فرو ریخت و با روحیه ‏ای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی (ع) همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ‏ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست‏هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می‏توانست نزد او آید و با او بجنگد؟» 💚ام البنین، پاسدار خاطره عاشور: از ویژگی‏های بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه‏ خوانی و نوحه ‏سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل‏ های آینده برساند. 🕊 ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس (ع)، عبیداللّه‏ که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ‏ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می‏رفت و نوحه می‏خواند و شور و غوغایی بپا می کرد . مردم مدینه اطراف او گرد می آمدند و با او هم ناله می شدند. حتی مروان بن حکم حاکم وقت مدینه نیز در میان ایشان بود و گریه می کرد. امام باقر (ع) می فرماید: آن حضرت به بقیع می رفت و آن قدر جانسوز مرثیه میخواند که مروان با آن قساوت قلب گریه می کرد.