هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🍃🌹شهيد نسبت به مشكلات ديگران بى‏ اعتنا نبود و تلاش وى براى رفع گرفتارى و مشكل ديگران قابل ستايش بود؛ مثلاً وقتى يكى از دوستانش شهيد مى ‏شد، به خانواده ايشان سر مى ‏زد و آنها را در حلّ مشكلات كمك مى ‏كرد. 🍃🌹برادر ايشان مفقودالأثر شد، امّا شهيد با كمال خونسردى و صبر خيلى راحت اين مسئله را پذيرفت. خواهر شهيد مى‏ گويد: «در دهه فاطميّه - كه در خانه ما مجلس عزادارى برگزار مى‏شد - زمان ذكر مصيبتِ منبرى عليرضا آمد و خيلى راحت به مادرم گفت كه حميدرضا مفقود شده است و معلوم نيست كه ايشان شهيد شده يا اسير يازخمى شده است و شما اصلاً نبايد خودت را اميدوار كنى كه او زنده است و بايد استقامت داشته باشى و صبر را پيشه كنى.» 🍃🌹ايشان بسيار صبور بود و خانواده را به صبر دعوت مى ‏كرد و مى ‏گفت: «پيرو امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) باشيد. چه بلاهايى كه بر سر آنها آمد و صبر كردند؛ شما هم صبر كنيد و نكند كه بعد از شهادتم گريه كنيد. همه روزى مى‏ ميريم. هيچ كس در دنيا باقى نمانده و نمى ‏ماند.» مادر شهيد در پاسخ مى ‏گويد: «مادر جان، داغ جوان سخت است.» و او جواب مى‏دهد: «مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك چند روزى قفسى ساخته ‏اند از بدنم»