🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🔴 ملاقات امام علی علیه السلام با شمعون وصی عیسی مسیح
🌕 قيس غلام على بن ابىطالب گويد:
در صفین امير المؤمنين على نزدیک كوه ايستاده بود كه هنگام نماز مغرب رسيد، حضرت به مكان دورى رفت و اذان گفت، چون از گفتن اذان فارغ شد مردى با سر و روى سپيد به سوى كوه روى آورد و گفت:
«سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو باد،آفرين بر وصىّ خاتم پيامبران و پيشواى سپيد رويان، و گرامى مرد بىآزار، و فاضل و رستگارى كه به پاداش راستگويان فائز آمده، و سيّد اوصياء»
➖ اميرالمؤمنين فرمود: سلام بر تو حالت چطور است؟ عرض كرد: «خوبم، من منتظر روح القدس هستم، و من كسى را كه امتحان و گرفتاريش در راه خداى عزّوجلّ بيشتر و پاداشش نیكوتر و مقام و منزلتش نزد خدا بالاتر از تو باشد سراغ ندارم. برادرم، بر اين همه گرفتاریها صبر كن تا به ديدار دوست بشتابى. همانا ياران خود از بنى اسرائيل را ديدم كه با چه مصائبى در گذشته رو برو بودند،
با ارّه دو نيمشان مىكردند، و به چهار ميخ مىكشيدند»
➖ و با دست خود بسوى شاميان اشاره كرد و گفت «و اگر اين چهرههاى بدبخت و زشت مىدانستند آن عذاب و عاقبت شومى را كه در جنگ با تو در انتظار آنهاست هر آينه در اين كار كوتاه مىآمدند. و اشارهاى به عراقی ها كرد و گفت: و اگر اين چهرههاى سفيد و نورانى مىدانستند آن پاداشى را كه در طاعت تو برايشان آماده گشته هر آينه دوست مىداشتند كه با قيچى ريز ريز شوند، درود و رحمت و بركات خداوند بر تو باد»
➖ سپس از جايى كه بود غايب شد. جمعى از شيعيان اميرالمؤمنين كه همگى سخن آن مرد را شنيده بودند، برخاستند و گفتند: اى اميرمؤمنان اين مرد كيست؟ حضرت فرمود: او شمعون وصىّ عیسی است، خداوند او را برانگيخته تا مرا در جنگ بر دشمنانش صبر و دلدارى دهد
📜 أمالی شیخ مفید ترجمه استادولی ج1 ص116
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁