در عالم ، من و تو وجود ندارد: اگر دست شما بسوزد شدیداً احساس درد می‌کنید؛ چون دست شما از بدن شما جدا نیست. همچنین اگر غذای خوشمزه‌ای بخورید لذت می‌برید، چون زبان شما نیز عضوی از بدن شما است. همچنین اگر کودک شما غذایی بخورد و از آن ببرد، بیش از زمانی که خودتان آن غذا را بخورید، لذت می‌برید و اگر جلوی چشمتان کسی او را بزند، بیش از آنکه خودتان را بزند می‌کنید. چرا شما وقتی کسی را دوست دارید، از مشاهده‌ی لذت او لذت می‌برید و از درد او رنج می‌کشید؟ جواب آن است که وقتی شما کسی را دوست دارید او عضوی از وجود شما می‌شود لذا خوشی او خوشی شما و درد او درد شما است؛ پس محبت و را یکی می‌کند؛ من کیم؟ لیلا؛ لیلا کیست؟ من؛ هر دو یک جانیم اندر یک بدن. بنی آدم اعضایِ یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند وقتی روح از بدن جدا می‌شود، حتی اگر بدن را قطعه قطعه کنند دردی احساس نمی‌کند؛ کسی که از رنج دیگران، غمگین نمی‌شود، معلوم می‌شود «روح انسانی» در وجود او نیست. تو کز محنتِ دیگران بی‌غمی نشاید که نامت نهند آدمی از همه‌ی این‌ها عجیب‌تر آنکه از درد دیگران لذت می‌برد و از شادی آنان غمگین می‌شود؛ پس ، روح انسانی را در وجود انسان می‌میراند و خوی را در او زنده می‌کند. https://eitaa.com/Abbas_alipour_qom_alamarvdasht