✂️ برشی از یک کتاب
#اسلامی_که_بود_ولی_نبود
در سال شصت و یک هجری ، همه چیز به ظاهر درست و طبیعی بود و توده مردم و افکار عمومی ، اوضاع را چندان غیر طبیعی نمی دیدند . همه چیز در دستگاه های تبلیغاتی توجیه شده بود . در سال شصت و یک هجری هم مثل قبل بر ماذنه ها شعار توحید می دادند و مردم رو به قبله نماز می گزاردند ؛ اما طعم اسلام تغییر کرده بود . شهر ، شهر اسلام بود و نبود . مردم ، مسلمان بودند و نبودند . حکومت ، دینی بود و نبود .《بود》به این معنا که در مجالس ، حرف از دین و پیغمبر و قرآن بود ؛《نبود》به این معنا که بیشتر احکامِ حکومتی اسلام و در راس آن ، اجرای عدالت اسلامی و اجرای بدون تبعیض حدود الهی و قوانین حکومتی ، ترک شده بود . در حاشیه همین شهر اسلامی بود که (گردن حسین بن علی علیه السلام را زدند و دختران بنیان گذار و موسس مدینه دینی و جامعه اسلامی را بدون حجاب به زنجیر کشیدند . (مسئله شما و ما) این است که چه شد شهر اسلامی ، جامعه دینی و حکومت دینی تا این حد منحط شد ؟
📚 حسین ، عقلِ سُرخ ، حسن رحیم پور ازغدی ، ص ۱۰
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed