✂️ برشی از یک کتاب
یکی از شاگردان ایرانی سابق محمد باقر به تازگی به نجف آمده بود و به خاطر آمدنش مهمانی گرفت و استاد و و چند نفر از شاگردانش را به خانه دعوت کرد . پس از ناهار ، باب سئوال دربارهٔ
دکتر شریعتی و سایر علما را باز کرد . دوست داشت از او بیشتر بداند . مهمان با شور ، در حالی که عصبانی شده بود ، از او می گفت و اشکال می کرد . محمد باقر آهسته میان حرفش آمد : « با آرامش بحث کنیم . نیازی به این همه هیجان نیست » او آرام شد و از دکتر مثال هایی آورد . اما حرف محمد باقر این بود : «
قدرت بیان دکتر شریعتی
عالی است . به خاطر ارتباطش با مردم و به خصوص جوان ها ، آنها را
درک می کند و
واقعیت جامعه را خوب می فهمد . زبان خوشی هم دارد و واژگان مدرن را به جا استفاده می کند . در حالی که
علمای ما حرفشان ، اگر هم درست باشد ، برای جوان امروزی
جذاب نیست ، چون هنوز زبان چند صد سال پیش را دارد که از
درک و جذب جوانان دور است . اما
دکتر شریعتی هم زبان خوشی دارد ، هم قدرت فکری خوبی . شما نمی توانید با او این طور مقابله کنید . »
بعد از رفتن مهمان ها ، سید محمد حیدری از محمد باقر درباره
درک دکتر از اسلام پرسید . محمد باقر تأملی کرد و گفت : « با او باید بحث علمی و منطقی کرد . این روزها با
ابزارهای دوران علامه مجلسی
نمی شود حرف زد » معتقد بود او مرد فهمیده ای است ولی
اشکالات اساسی هم دارد .
📚 نا ، مریم برادران ، ص ۱۷۰
🔰 کانال برشی از یک کتاب:
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed