شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#داستانک ◀️ ملا نصرالدین و دیگ همسایه ▶️ می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت . چن
◀️ داستان سخن و فيلتر ▶️ شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت : گوش کن ! می خواهم چیزی برایت تعریف کنم . دوستی به تازگی در مورد تو می گفت ... همسایه حرف او را قطع کرد و گفت : قبل از اینکه تعریف کنی ، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یا نه ؟ - کدام سه صافی ؟ - اول از میان صافی واقعیت . آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد ؟ - نه من فقط آن را شنیده ام . شخصی آن را برایم تعریف کرده است . - سری تکان داد و گفت : پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای . مسلما چیزی که می خواهی تعریف کنی ، حتی اگر واقعیت نداشته باشد ، باعث خوشحالیم می شود . - دوست عزیز فکر نکنم تو را خوشحال کند . - پس اگر مرا خوشحال نمی کند حتما از صافی سوم ، یعنی فایده ، رد شده است . آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی ، برایم مفید است و به دردم می خورد ؟ - نه ، به هیچ وجه ! - همسایه گفت : پس اگر این حرف ، نه واقعیت دارد ، نه خوشحال کننده است و نه مفید ، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی ! ! @AHMADMASHLAB1995