#رمضان_در_جبهه
#خاکریز_خاطرات
🌛روایتی از زبان سردار مرتضي حاج باقری از اسارت و رمضان🌜
ما در دوران اسارت جز مفقودين بوديم يعني نه ايران از ما خبر داشت و نه صليب سرخ جهانی نام ما را ثبت كرده بود. به همين جهت مشكلات ما از ساير اسرا بيشتر بود. هيچ نام و نشانی از ما در جايی نبود.🌕
عراقیها به ما خيلي سخت میگرفتند جز ارتباط و تکیه به خدا هيچ راهی نبود تنها اميدمان استعانت خداوند بود يكي از راههای تحكيم ارتباط الهی بحث نماز و روزه بود🌖 بچههايی كه با ما در اردوگاه 12 و 18 بودند تقريبا ماه رجب و ماه شعبان را در استقبال از ماه رمضان روزه ميگرفتند هر چند كه روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود.🌗
بارها اتفاق میافتاد كه هنگام نماز دژخيمان بعثی به بچهها حمله میكردند و جهت آنها را از قبله تغيیر ميدادند و نماز را بهم میزدند حتي يك شب مجبور شديم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابيده و زير پتو به جا بياوريم.🌘
روزه گرفتن جرم سنگينتری بود بچهها غذای ظهر را میگرفتند و در يك پلاستيك میريختند چهار گوشه آن را جمع كرده و گره میزدند سپس اين غذا را در زير پيراهن خود پنهان میكردند و افطار میخوردند اگر موقع تفتيش از كسي غذا میگرفتند او را شكنجه میدادند.🌑
آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری كه احيانا در شب میدادند را بچهها به عنوان افطار میخوردند و تا افطار بعد به همين ترتيب میگذشت.🌒
#هر_روز_با_یک_شهید🍀
@AHMADMASHLAB1995