با برخورد نفسهام به صورتش گونههاش سرخ شد. سرش و پایین انداخت و با لکنت زبون گفت:
- آقای دکتر... شما همیشه انقدر به دستیاراتون نزدیک میشید؟
دستم و کنار سرش گذاشتم : فقط نزدیک کسایی میشم که مثل تو دلبر باشند🤤
رنگ صورتش پرید و با صدای ضعیفش گفت
- آقای دکتر میشه بزارید برم؟
با شیطنت ابرو بالا انداختم : معلومه که نمیشه من مطب و بخاطر تو خالی کردم...🙈❌
https://eitaa.com/joinchat/4268753173C235eaa85d0
زورگویی آقای دکتر خشن و جذاب به دستیارکوچولوش...🙊🔥