بخشی از وصیت نامه ی شهید مهدی صمدی: بار الها ، پروردگارا یاری ام کن در راه رسیدن به هدفم پابرجا و استوار باشم ، بار الها تو مونس و همدم و همراه تنهایی هایم بوده و هستی و امید من به تو بوده و هست ، مرا در راه خود ثابت قدم و استوار بدار . خدایا فقط تو را میطلبم و از تو یاری می خواهم گویی که این وجود پر از گناهم از آتش عشق به تو پر شده است ، همه اش امید پرواز دارد گویی این حقیر دیگر جایی در این قفس تنگ ندارد و این قفس دیگر مرا کفایت نمی کند و باید که این میله های آهنی را در هم بشکنم . بار خدایا مرا در ، درهم شکستن پوشالی قفسی که میله های آن از سنگینی گناهانم درست شده است یاری ام ده و توانایی به من عنایت کن که از این قفس رهایی یابم . در مراسم عزای من گریه نکنید زیرا که دشمنان اسلام خوشحال می شوند و من از همه ی دوستان و آشنایان و خانواده ی عزیزم می خواهم که لباس سیاه بر تن نکنند و از مادرم، پدرم، خواهر و برادرم می خواهم که با خوش حالی از میهمانان پذیرایی کنند هم چون پذیرایی مراسم عروسی و اگر هم خواستند گریه کنند در تنهایی گریه کنند و گریه هایشان برای از دست دادن پسرشان نباشد فقط برای مظلومیت زهرا (س) و علی (ع) گریه کنند زیرا که من به این دو خیلی علاقه داشتم. شما ای پدر و مادر در جلوی دشمنان و دوستان با صورتی خندان باشید که باعث خوش حالی من در خاک گردد و باعث کوری چشم دشمنان در روی زمین. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله عبد الحقیر مهدی صمدی