🕋بسمالله الرحمن الرحیم
بسمالله النور الهادی الباقی
خوش آن دفتر که عنوانش حسین است
ای حجت کردگار سرمد عجل
موعود خدا و آل احمد عجل
هر عاشق تو ز سوز دل میگوید:
ای منتقم آل محمد عجل
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حوالهگاهی نیست
چرا ز کوی خرابات رو بگردانم؟
کزین بهام به جهان هیچ رسم و راهی نیست
چنین که از همه سو داغ راه میبینم
به از حمایت زلفت مرا پناهی نیست
به جز حسین مرا ملجأ و پناهی نیست
در این عقیده یقین دارم، اشتباهی نیست
خوشا جانی که جانانش حسین است
خوشا دردی که درمانش حسین است
بُود فرمانروای کشور دل
خوشا مُلکی که سلطانش حسین است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
به چرخ دین نجوم بیشماری است
ولی ماه درخشانش حسین است
به نامش دفتر توحید مفتوح
خوش آن دفتر که عنوانش حسین است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
نگردد محفل اسلام تاریک
ولی شمع شبستانش حسین است
حسن، جان عزیز مصطفی بود
ولی آرامش جانش حسین است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
به راه عشق پایان نیست لیکن
یقین دارم که پایانش حسین است
چه صحراییست یا رب وادی عشق
که تنها مرد میدانش حسین است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
بگو اهریمنان کربلا را
که این وادی سلیمانش حسین است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان