🔸
هم مسیر، هم مقصد
از ما خواسته شده که خودمان را به مُخْلصین نزدیک کنیم:
«... إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ، سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»(صافات، ۱۵۸/۱۵۹/۱۶۰)
مسیر رسیدن به اخلاص و مخلصین، صداقت است.
انسان باید سعی کند نگاه ناخالص نداشته باشد. مثلا اگر روی صفحه موبایل تصویر مستهجنی جلوی چشمش قرار گرفت، اگر وارد شود و تصاویر بعدی را ببیند، از خالص بودن بیرون رفته و نگاهش را آلوده کرده است؛ چون اهلبیت علیهمالسلام این حال را نداشتند.
یکی از دوستان میگفتند از مرحوم آقای جعفری(ره) پرسیدم چه کنیم که نگاهِ آلوده نداشته باشیم؟
ایشان فرمودند فقط باید اراده کنید! و ادامه دادند که خود بنده نگاهم به نامحرم نمیافتد! حالا این نگاه به نامحرم نیفتادن، مثل تلویزیونی است که پنج کانال دارد و دو تا از کانالها اصلا کار نمیکند؟ یا اینکه میبیند ولی نگاهْ متفاوت است، نگاهْ نگاهِ توحیدی است، نگاهْ نگاهِ آلودهای نیست، نگاهْ نگاهِ عبرتآموزی است؛ نه اینکه نمیبیند.
خدا رحمت کند مرحوم آقای جعفری تهرانی(ره) را که همینجا درس اخلاق داشتند، از دوستان مرحوم آقای سعادتپرور(ره) بودند؛ ایشان در بیمارستان بستری بودند، پرستاری ایشان را دیدند گفتند چشمان شما چقدر زیباست! گویا چشمان ایشان زیبایی ظاهری هم داشت. ایشان فرمودند به خاطر اینکه من به نامحرم نگاه نمیکنم.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«أوّلُ النَّظرَةِ لكَ...» نگاه اول اتفاق افتاده، و برای تو رقم خورده،
«و الثّانِيَةُ علَيكَ و لا لَكَ...» نگاه دوم و نگاهی که ادامه میدهی یا نگاه لحظهای را نگه میداری،
«و الثّالِثَةُ فيها الهَلاكُ» نگاه سوم هلاکت تو را رقم میزند.
مرحوم آقای سعادتپرور برای اینکه شاگردی را بپذیرند، میفرمودند بروید از اول تکلیف مراجعه کنید، و ببینید چه کوتاهیهایی داشتید، چه ظلمهایی کردید، چه حقوقی از خداوند و مردم بر گردنتان هست؛ وإلا تشبیهشون این بود که مانند نارنجکی که در مسیر کاشتید، ممکن است بعد از سالها عمل کند و منفجر شود، و شما را ساقط کند. در مراتب بالاتر، مراجعه به نگاهها و کلماتِ آلوده، محاسبه را خیلی سخت میکرد.
اگر مراجعه کنیم به استغفارهایمان که اهلبیت علیهمالسلام فرمودند
«وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ»، استغفار عمیق و محکم، میبینیم توبههایمان حقیقی و واقعی نیست.
لذا صداقت هم راه بسوی اخلاص هست، و هم نتیجهی آن است. ظهور اخلاص در زندگی این است که فرد صادق میشود؛ صادقالوعد، صادقالقول، صادقالقدم، صادقالرأی، صادقالقلم.
این شعر حافظ که دانشمند آلمانی گوته را تحت تأثیر قرار داد، به همین موضوع اشاره دارد که:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقهی رهت شود همت شحنهی نجف
اگر صادقانه پشت سر آنها بروی، نه اینکه به دنبال امیال نفسانی خودت باشی، یا حتی به دنبال کسب کمال باشی؛ نه، بلکه فقط بندگی ایشان را بکن،
«فَإنّی لَکُم مطیع مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ...» بندگی شما، بندگی خداست. خود اهلبیت علیهمالسلام فرمودند که
«اَلنَّاسُ عَبِيدٌ لَنَا فِي اَلطَّاعَةِ» ما راه طاعت و بندگی خدا را به شما یاد میدهیم.
خواجه حافظ تعبیر شیرین دیگری دارد که میفرماید:
به صدق کوش، که خورشید زایَد از نَفَسَت
که از دروغ سیهروی گشت صبحِ نخست
صبح کاذب که یک فروغی نشان میدهد و روشنایی دارد، بعدش بر او تاریکی عارض میشود، و صبح صادق است که پس از آن خورشید طلوع میکند؛ صبح نخست چون صادق نبود، سیهروی شد و بعد از آن تاریکی آمد.
صداقت مسیر تحصیل اخلاص است.
👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
👁 «
مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
تلگرام |
اینستا |
ایتا |
توییتر |
بله |
آپارات