💠 🔶بخش سوم 🔶فیلم "بیگانه ای در میان ما" یک فیلم قدیمی اما زیباست که مقداری از سبک زندگی یهودیان را به نمایش می گذارد. یک خانم پلیس که برای تحقیق در یک پرونده ناچار بین یهودی ها و صهیونیست ها می رود و با سبک زندگی آنها آشنا می شود. در طول فیلم به یک خاخام جوان که نسبت به او بی اعتناست علاقه مند می شود ، در آخر این فیلم آن خاخام با یک دختر یهودی ازدواج می کند و آن خانم پلیس به خاطر عشقی که به او داشت دیگر ازدواج نمی کند. می‌خواهد بگوید ما یهود آنقدر جذاب هستیم که با وجودی که هیچ کس را آدم حساب نمی کنیم و کسی را بین خودمان راه نمی دهیم اما باز هم شما برای ما می میرید! یک سکانس هست که این دختر همراه با پسری که در آینده خاخام میشود در اتوبوس هستند و نشان می دهند که در اتوبوس میان زن و مردها پرده کشیده اند! بله ، این بخشی از سبک زندگی آنهاست ، کسی که میخواهد دنیا را مدیریت کند باید سبک زندگی اش متفاوت باشد هرزه که باشد نمی تواند دنیا را اداره کند. پس عجیب نیست که یک فیلمی از تل‌آویو در می‌آید که یک تبلیغ صابون است و یک خانم با چهره آنچنانی صابونی را تبلیغ می‌کند و یک خاخام یهودی ایستاده و جلوی تبلیغ صابون را با پرده می پوشاند! فیلم دیگری را نشان می دهند که در یک هواپیمای در حال پرواز فیلمی پخش می‌شود که صحنه دارد و تنها یک نفر به این فیلم اعتراض می‌کند و بعد مشخص می‌شود که او یک خاخام یهودی است ! یا یک خبر دیگر منتشر می شود که در فلان جشنواره علمی معتبر در دنیا بعد از سرو غذا ، پنج نفر اعتراض دارند اینها چه کسانی هستند؟! یهودیانی که به ذبح آن طعام اشکال گرفته اند! آن کسی که میخواهد دنیا را اداره کند ، مراقبت ها و تقیدات خودش را دارد. اما دیگران را باید هرزه بار بیاورد تا بتواند آنها را مدیریت کند. پیاده روی اربعین فلسفه ما را توانسته است تبلور بدهد. اینکه یک موجود بزرگتری هست که جا دارد فدای او بشوید و ایثار داشته باشید. برگ برنده ی ما همین «ایثار» است. ایثار در دنیا معنا ندارد و اگر کسی این را ببیند شیفته آن می شود. خود را به آب و آتش بزنی ، خودت را زحمت بیاندازی تا یک نفر دیگر در آرامش و آسایش باشد ؟ این رفتار در پیاده روی اربعین دیده می شود ، و یک «من» دیگری را در دنیا معرفی می‌کند. پیاده روی اربعین نمایش یک سبک دیگری از زندگی است. چرا پیاده روی اربعین نوید ظهور را میدهد؟ با چند روایت بسیار زیبا ، پرنکته و قابل تأمل دلیل را بیان می کنیم؛ در روایت آمده است که سهل خراساني آمد خدمت امام صادق (ع) و اظهار کرد: ياابن رسول اللّه! شما بيش از حد عطوفت داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چرا قيام نمي کند ،با اين که بيش از يک صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداکاري در رکاب شما هستند؟ امام به يکي از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن. همين که آتش تنور روشن شد و شعله هاي آتش زبانه کشيد، امام به سهل فرمود: برو در تنور آتش بنشين. سهل به خاطر حرفی که زده بود عذرخواهی کرد و از امام خواست او را تنبیه نکند. در همين لحظات شخص ديگري به نام هارون مکي وارد شد و سلام کرد. امام صادق(ع) پس از جواب سلام، به او فرمود: هارون! برو درون تنور آتش بنشين. هارون بدون چون و چرا داخل تنور رفت و در ميان شعله هاي آتش نشست. بعد امام (ع) با سهل مشغول مذاکره و صحبت پيرامون وضعيت فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي خراسان شد و مطالبي را مطرح نمود مثل آن که مدت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است. پس از گذشت ساعتي، حضرت فرمود: اي سهل! بلند شو، ببين در تنور چه خبر است. همين که سهل کنار تنور آمد، ديد هارون مکي چهار زانو روي آتش ها نشسته است، پس از آن امام (ع) به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد. بعد از آن، حضرت خطاب به سهل ، اظهار داشت: در خراسان ، چند نفر مخلص مانند اين شخص پيدا مي شود؟ سهل پاسخ داد: به خدا سوگند! حتي يک نفر هم اين چنين وجود ندارد. امام فرمود: ما خود مي دانيم که در چه زماني قيام نمائيم؛ و آن زمانی است که حداقل پنج نفر مطيع و مخلص ما يافت شوند. این همان منی است که فانی شده در یک من بزرگتر. چنین کسی می‌تواند بار را به دوش بکشد. امیرالمومنین(ع) می فرمایند: "لا یَحْمِلَ هذَا الْعَلَمَ اِلَّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الْصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ(خطبه۱۷۳ نهج البلاغه) «این پرچم را تنها کسانی می‌توانند بر دوش بگیرند که اهل بینش، پایداری و آگاه به مواضع حق باشند.» این «صبر» همان حالت از خود گذشتگی است آماده بودن برای هر پیکان و پیکار. 🔔 @Aminikhaah_Media