💠
#تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷
#پارت_دوم -
#نظام_تسخیر
🔷جلسه پنجاه و هشتم
🔶بخش اول
🔶بنا داریم چند جلسه ای را با توجه به آیه ی؛
وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ(حجرات:۷)
«ولی خدا ایمان را محبوب شما ساخت و آن رادر دلتان بیاراست»
بحث فطرت را از دیدگاه حضرت امام (ره) مورد بررسی قرار بدهیم.
بحث فطرت به کرات در آثار فلسفی و عرفانی امام مطرح شده است.
اولین نکته ی قابل ذکر ، تعریف فطرت و تفاوت آن با غریزه است ؛
ما یک فطرت داریم و یک طبیعت (طبیعت انسان/ غریزه) ،این دو باید از هم تفکیک شوند.
انسان دو بُعدی است ؛ یک ساحت او مربوط به عالَم مُلک (به تعبیر قرآن ؛عالم شهادت) و یک ساحت او مربوط به عالم ملکوت (به تعبیر قرآن عالم غیب) است
انسان از یک طرف به عالم ماده ، که همان خلق مادی ماست متصل است ، یعنی اسپرمی بوده ،رشد کرده و انسان به دنیا آمده است و در دنیا هم این رشد ادامه داشته و این انسان به تدریج پیر شده تا می رسد به دوران فرسودگی و ضعف!
از طرف دیگر انسان یک خلقت ملکوتی هم دارد که قرآن از آن به این تعبیر یاد می کند:
وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی …(حجر:۲۹)
« و در آن از روح خود دمیدم …»
یعنی برای انسان یک خلقتی وجود دارد که متصل به روح خداست ،این دچار فرسودگی نمی شود چرا که روح انسان سن ندارد ، دوره ضعف و قوت هم ندارد
به تعبیر فلاسفه روح انسان یک هیولاست.
هیولا به معنای قوه و استعداد محض است که باید به واسطه ی جسم فعال شود.
(این مطالب مربوط به انسان شناسی است که ان شاءالله در آینده به بحث انسان شناسی در مهندسی خلقت خواهیم پرداخت)
انسان به حسب ساحت مُلکی خود یک سری گرایش ها و کشش ها دارد و به حسب ساحت ملکوتیش یک سری کشش های دیگر !
اینجا دو واژه ایجاد میشود؛ فطرت و طبیعت
در لسان فلاسفه ی اخیر این دو واژه زیاد به کار می رود
حضرت امام هم در آثارشان خیلی از این دو واژه استفاده می کنند.
طبیعت چیست؟
طبیعت همان گرایش مادی ماست که البته اغلب به جای طبیعت می گویند غریزه.
علاقه به همسر ، علاقه به راحتی ، علاقه به خوراک و ... در این بُعد انسان وحیوان مشترک اند ، چون در هر دو کشش مادی وجود دارد.
یک کشش دیگر هم هست به اسم فطرت که مختص به انسان است ،آن کشش ملکوتی او ست و به استعداد خلیفه اللهی او بر می گردد.
انسان می تواند خلیفه الهی باشد و هرآنچه از اسما الهی ست را دارا شود!
این بُعد از وجود انسان ها نه در حیوانات وجود دارد و
نه در ملائکه ، چرا که نه! حیوانات و نه! ملائکه فطرت ندارند ، فقط انسان است که فطرت دارد و به واسطه ی جسم خود می تواند فطرت را پرورش دهد.
حیوانات جسم دارند اما در آنها فطرتی پرورش پیدا نمی کند ،ملائکه هم استعدادی ندارند که بخواهند فطرت را پرورش دهند ، چرا که بالقوه در آنها چیزی نیست و هرآنچه آنها دارند بالفعل است...در رابطه با آنها قرآن می فرماید:
وَ مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ (صافات:۱۶۴)
«و هیچ یک از ما نیست جز آنکه مقام معلومی دارد»
اما چون انسان بالقوه است به واسطه ی جسمش این استعداد ها را می تواند فعال کند! برای همین است که
فطرت می شود خمیره ی انسان!
گفتیم فطرت یک سری کشش ها دارد و عمده ی کشش های آن هم نامحدود است.
یعنی در عالم ماده کشش ندارد هرآنچه که هست مربوط به عالم نامحدود است ، اما اتفاقی که می افتد این است که شیطان در عالم ماده ، فطرت را توسط غریزه فریب می دهد.
بحث ما در مهندسی خلقت مربوط به ساخت تمدن اسلامی ست ، گفتیم تمدن اسلامی ، تمدنی ست که در آن فطرت حاکم است نه غریره!
این در حالای است که الان در دنیا غریزه است که حکومت می کند.
امیرالمومنین فرمود:
وقتی مهدی ما ظهور می کند ، هوا(غریزه) را تابع هدی(فطرت)می کند ، همان طور که تا قبل از او ، هدی تابع هوا بود.
در حال حاضر در عالم ، غریزه حاکم است و فطرت به دنبال غریزه می رود.
اما در دوران امام زمان (ع) فطرت حاکم می شود و غریزه به دنبال فطرت می رود.
🔔
@Aminikhaah_Media