اخلاق توحیدی و شرکی: اسلام دین توحیدی است و لذا اخلاق آن نیز توحیدی می باشد، اخلاق اسلامی که گفته می شود، همان اخلاق توحیدی است، منتهی در کتاب های ما خوب تبیین نشده است. تفاوت اصلی اخلاق توحیدی و اخلاق شرکی به دو چیز است. اول اینکه منشا اثر در اخلاق توحیدی، فقط ذات باری تعالی است، لا موثر فی الوجود الا الله - ولی در اخلاق شرکی، منشا اثر ماده و امور مادی و طبیعی است. تفاوت دوم به نوع پرستش بازمی گردد. مبنای اخلاق توحیدی بر یکتاپرستی استوار است، ولی مبنای اخلاق شرکی، بر پرستش خدایان متعدد و متکثر مادی می باشد. البته منظور از خدایان اینجا، بت، ستاره، گاو و مانند آن نیست، این نوع خدایان چندان خطری برای انسان تولید نمی کنند، یعنی خنثی هستند نه منافع دارند و نه ضرر. آنچه برای انسان خطرناک است، خدایان درونی و شرک خفی است. اگر پول، قدرت، شهرت و شهوت، خدای انسان شد، آدمی را به تباهی می کشد و به حیوانی خطرناک و مضر به حال خود و بشریت تبدیل می کند و اخلاقش هم خطرناک می شود. هدف نهایی و قبله آمال و آرمان (الهی یا مادی) این دو نوع اخلاق را از هم متمایز می سازد، ریشه اخلاق توحیدی در یکتاپرستی و ریشه اخلاق شیطانی در شرک و چند گانه پرستی است. قرآن کریم مردم را به دو دسته مقابل هم تقسیم کرده است، موحدین و مومنین در مقابل مشرکین و کفار. این دو گروه هر یک صفات و اخلاق خود را دارند، اخلاق و صفات مومنین رحمانی است و اخلاق و صفات مشرکین، شیطانی می باشد. اخلاق توحیدی همان اخلاق خداپرستان است در مقابل اخلاق شرک که اخلاق مشرکین و دنیاپرستان و تابعین شیاطین وطاغوت ها است. اخلاق توحیدی، خدامحور است و بر اساس آن تنها خدا و صفات و گفتار و رفتار و کمالات او پرستش می شود، انسان مومن تنها طالب نزدیک شدن به کمالات معبود عالم است و توجهی به غیر خدا ندارد، فقط برایش رضایت خدا مهم است و لذا جلب نظر هیچ کس و هیچ چیزی جز خداوند برایش مهم نیست و از کسی جز خدا چیزی نمی خواهد و انتظاری ندارد. بر خلاف اخلاق شرکی که تمام توجه اش به مخلوقات و مادیات است و نیازها و انتظارات خود را از خدایان و انسان های دیگر توقع دارد، از پول، قدرت و دنیا انتظار دارد که او را خوشبخت و سعادتمند کنند، نه خدا، یک انسان مشرک خودپرست می شود و برای او رضایت نفس و مردم حرف اول را می زند. منشا تاثیر در اخلاق شرکی خدا نیست، ماده و مادیات است. آنها ماده گرا هستند. منافع مادی برای آنها مهم است و به ماورای ماده توجهی ندارند. اخلاق شرکی خودمحور و دنیا محور است. آدم مشرک به خودش و توانایی ها و امکانات مادی خودش اعتماد دارد، در حالی که مومن و موحد توکل و اعتمادش به خدا است. روش اخلاق توحیدی، یکی شدن با صفات خدا و بندگان خدا و تخلیه از صفات کفار و مشرکین و شیاطین است. مثلا خدای متعال مهربان است، اگر کسی تصمیم گرفت مانند خداوند مهربان شود، اخلاق اش توحیدی می شود و به خدا نزدیک می گردد، اما اگر دائم خشونت ورزید، به اخلاق شرک نزدیک می شود و شبیه شیطان خواهد شد. تمام خوبی ها ریشه در خدای متعال و پرستش او دارد و لذا در اخلاق توحیدی انسان با یکتاپرستی و دوری از شرک، به تمام خوبی ها می رسد و از بدی ها می گریزد. اخلاق توحیدی، تخلق به اخلاق الهی به گونه ای که انسان به خدا نزدیک و از شیطان دور گردد.