🔸️یک عمر در گوش بچه حزباللهی و هیئتی و بسیجی خواندند که کار تو بجای مبارزه با فساد، توجیه است.
هر فسادی افشا میشه برای نابودی نظام و رهبریه. حواست باشه باور نکنی. فقط دفاع کن!
اگر فساد از جناحِ رقیب بود که بهش حمله کن، اما اگر یک سردار یا امام جمعه بود خوشبین باش و اخلاق را رعایت کن. اگر نمیتوانی دفاع کنی، سکوت کن!
🔸️این فضای ذهنی حاکم بر ذهن بچه حزباللهی شد. مستقیم یا غیرمستقیم تزریق شد.
🔸️بچه حزباللهی که باید علم مبارزه با اشرافیت و فقر و فساد را به دست میگرفت تبدیل شد به یک عنصر توجیهکننده! تبدیل شد به یک موجود خنثی و بیتفاوت در برابر فسادهای کلان و تبعیضها!
اینجوری به اقلیت تبدیل شد، از مردم جدا شد و ...!
🔸️مبانیای که در سهدهه اخیر در خیلی از حوزههای علمیه و مساجد به نیروهای مخلص و متدین آموزش داده شد فرسخها با مبانی انقلاب و رهبران انقلاب فاصله داره.
🔸️شما هر کتاب یا سخنرانی از بهشتی و مطهری و طالقانی و خامنهای که میبینی در آن دوره طلایی، همه انقلاب و دگرگونی است؛ سراسر مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم است؛ همهش تقابل با فقر و فساد است.
🔸️اما در سهدهه اخیر نگاه سطحی و خشک به اخلاق و احکام و عقاید جایگزین شده. نگاه حداقلی به احکام دین! به ظواهر و مناسک! نمیگم مطلق اینجوری است اما اکثریت اینجوری شده.
🔸️به نظرم یکی از اولویتها، تغییر پارادیم فکری حاکم بر جامعه حزباللهی در حوزهها و مساجد است.
✅ داود مدرسی یان
https://eitaa.com/Antiliberalism