حکایت
امام رضا (ع ) و خرجى آخوند «ملاكتاب» و شيخ حسين نجفى
در فوائد الرضويه محدث قمى حكايت كرده از جناب آقا شيخ على که گفت : در سفرى كه آخوند مهدى ملاكتاب مشرف شد به مشهد مقدس من در خدمت ايشان متكفل زحمات ايشان و امين مخارج اين سفر بودم. وقتی وارد مشهد مقدس شديم چند روزى گذشت ديدم هيچ پولى باقى نمانده است به مهمانهاى آن مرحوم قضيه را گفتم ، آن بيچاره ها متحير ماندند كه چه خواهد شد من با جناب شيخ مهدى مشرف شديم به حرم و زيارت كرديم و نماز خوانديم ناگاه شخصى آمد نزد شيخ نشست و يك كيسه پول گذاشت در دست شيخ. شيخ اشاره فرمودند كه شايد اين كيسه پول را اشتباها ميان دستم گذاشتى .
آن مرد گفت : آيا نمى دانى هر امامى مظهر صفتى هستند و حضرت رضا متكفل احوال غربا است و اين كيسه از طرف آن حضرت است كه به شما دادم اين را گفت و رفت. مرحوم شيخ اشاره به من كرد من كيسه را گرفته رفتم به بازار و غذاى بسيار خوبى تهيه نمودم كه شب مهمانهاى شيخ از ديدن آنها تعجب كردند تا اينكه من قضيه را نقل كردم .
نظيراين حكايت ازشيخ حسين نجفى نقل شده است كه وقتى مشرف شد به زيارت حضرت رضا و خرجيش تمام شد ناگاه از شبكه ضريح مقدس صدائى شنيد به زبان عربى فصيح گفتند:
((لاتهتم الا علمت ان كل امام مظهر لامر و الامام على بن موسى الرضا ضامن لامور الغرباء)). یعنی غمگین مباش آیا نمی دانی که هر امامی مَظهَر یک امری است و امام رضا ضامن امور غریبان است.
📚 فوائد الرضويه.