هدایت شده از سرنوشت انسان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خانومم با ماشین دور میزدیم، دوتا کارتن خواب رو سوار ماشینم کردم، باهاشون صحبت کردم و بردمشون جلوی در کمپ ترک اعتیاد، بهشون پول دادم، رفتن و ترک کردن ... بعد اینا همه برای من هر شب توی جلسات معتادهای گمنام برای من دعا میکردن، تو زمانی که دوران کما بودم، تو اتاقم احساس نور میدیدم، انگار اتاقم روشن میشد فصل ۵ کانال سرنوشت انسان: @sarneveshte_ensan