هدایت شده از باهم
نگاهی به رازهای انتخابات 84 و ظهور احمدی‌نژاد! احمدی نژاد چگونه با دروغ وارد انتخابات 1384 شد؟! به من گفت تو به این آقایان بگو در دیدار من با رهبری چه گذشت؟ من جا خوردم ، گفتم : شما رفتید دیدار و خبر دارید چه شده ، من چه بگویم؟ نکته ای برای دوستان نوجوان و جوان ما که هوادار سعید جمهور هستند و احتمالا میگویند : پس جلیلی کجا بوده آن زمان؟ قبل از ظهور احمدی نژاد اساسا چیزی به نام جلیلی در دنیای سیاست در ایران وجود نداشت. جلیلی 2 یا 3 بار در انتخابات مجلس شرکت کرده و شکست خورده بود. بعد از ظهور احمدی نژاد او جلیلی را به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور انتخاب کرد (که رهبری که حکم هرکس را نهایتا 3 روزه میزند ، 8 ماه بعد حکمش را امضا کرد) ... این ماجراها مربوط به اواخر 83 و سال 84 است: در آن انتخابات، شش نامزد اصولگرا که حکمیت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را پذیرفته بودند- لاریجانی، قالیباف، محسن رضایی، ولایتی، احمدی‌نژاد و توکلی - میثاق‌نامه‌ای را امضا کردند تا جملگی به نفع نامزد برتر از نگاه نظرسنجی‌ها، کنار بکشند. میثاقی که گویا تنها توکلی به آن عمل کرد. علیرضا زاکانی دبیر کل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی درباره ائتلاف اصول‌گرایان در انتخابات ۸۴ می‌گوید: «در سال ۸۳ یک چارچوب تنظیم شد و درواقع در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نامزدهای ریاست جمهوری وارد عرصه رقابت شدند و قرار شد طبق نظرسنجی‌ها کسی که بالاتر است به‌عنوان کاندیدای نهایی انتخاب شود. در ۲۷ آذر در یک جلسه به خاطر اتفاقاتی که رخ داده بود آقای ولایتی کناره‌گیری کرد و دوستان برخلاف وعده‌های خود در ۲۱ اسفند سال ۸۳ لاریجانی را زودتر از موعد به‌عنوان کاندیدای نهایی برگزیدند که باعث جدایی آقایان توکلی، رضایی، احمدی‌نژاد و قالیباف از آن‌ها شد و این چهار نفر ائتلاف جدیدی را شکل دادند. همه این نامزدها میثاق نامه‌ای را امضا کردند و حتی احمدی‌نژاد به‌جای یک‌بار دو بار امضا کرد و درنهایت ۵ نفر به‌عنوان مرضی‌الطرفین انتخاب کردند که بنده نیز یکی از آن‌ها بودم. ... قرار بر این شد که به‌جای ۱۲ خرداد، ۵ خرداد یک نظرسنجی صورت گیرد که این کار انجام شد و در پنجم خرداد احمدی‌نژاد ۱۴.۵ درصد و قالیباف ۲۲.۵ درصد نظرسنجی‌ها را به خود اختصاص دادند.»[۶]باوجوداین نظرسنجی احمدی‌نژاد به عهد خود وفا نکرد و از انتخابات کنار نکشید. حسین فدایی، دبیر کل ایثارگران، درباره فرآیند انتخابات ۸۴ می‌گوید: «قرار شد نامزدها را در سه مؤلفه ارزیابی و امتیازدهی کنیم؛ صلاحیت فردی، مقبولیت و کارآمدی. تصمیم گرفتیم بحث مقبولیت را هم در سه حوزه ارزیابی کنیم؛ اول در میان خواص و نخبگان، دوم در میان حزب‌اللهی‌ها و سوم در میان آحاد مردم جامعه. توافق کردیم که بعد از این مراحل تصمیم بگیریم و فردی را که امتیاز بیشتری آورد، به مردم معرفی کنیم و همه هم بیایند و از او حمایت کنند. ادبیات آقای احمدی‌نژاد برای ما سؤال برانگیز شد. ایشان گفتند: «من تکلیف دارم که به صحنه آمده‌ام.» ما حساس شدیم که تکلیف دارم یعنی چه؟! بالاخره ما ساز و کاری تعیین کرده‌ایم. میثاقی هست، عهد و پیمانی هست، اصلاً رعایت این پیمان و اصول مورد توافق هم تکلیف است. جلسه‌ای گذاشتیم، من آقای احمدی‌نژاد، آقای دارابی و آقای زریبافان. من از آقای احمدی‌نژاد سؤال کردم: «منظورتان از تکلیف چیست؟ آیا آقا به شما حرفی زده‌اند؟ ما هم جایی حرفی نگفته‌ایم که شما چنین احساسی داشته باشید.» گفت: «باید چه کار کنیم؟» گفتم: «اگر فکر می‌کنید که تکلیفی دارید، باید بروید و از آقا سؤال کنید.» قرار شد ایشان برود سؤال کند. وقتی تعیین کردند، ایشان رفت و صحبت کرد و خودش به این جمع‌بندی رسید که کناره‌گیری کند و رئیس‌ ستاد آقای قالیباف شود. وقتی آمد، سؤال کردیم نتیجه ملاقات چه شد؟ چیزی نگفت؛ به من گفت: تو بگو! حالا من که در ملاقات نبودم. گفتم شما ملاقات کرده‌اید و باید تعریف کنید. پنج دقیقه بحث کردیم که ایشان بگوید یا من بگویم. گفتم من یکسری کلیات را می‌دانم اما شما باید بگویید. ما فقط می‌دانیم که شما به این جمع‌بندی رسیده‌اید که کناره‌گیری کنید و رئیس ستاد آقای قالیباف شوید. گفت: بله. گفتم پس روشن است که باید چه کار کنیم. این حرف‌ها مورد اعتراض آقای زریبافان قرار گرفت. اما آقای احمدی‌نژاد به ایشان عتاب کرد و گفت که چیزی نگو، همین است. بعد از جلسه سوم یا چهارم بود که ایشان دیگر در جلسات حاضر نشد و ما از هم جدا شدیم. بعد هم ایشان اعلام حضور و ثبت نام کرد و آن پیمان‌ شکسته شد. @revolt_front