. خواهر آفتاب ما که رخشانیم چون آبی زلال پیرو صبحیم ، صبحی بی زوال قوم ما خورشید را برگزیده است آل ما بر آسمان تابیده است سوره ی عشقیم ، عشقی منجلی شیعه ی نوریم ، نوری چون علی رهرویم آن را که مقصد روشن است بزم ما جایی ست کآنجا گلشن است در حریم سبز گلها می رویم هر کجا نور است آنجا می رویم دختر موسی بن جعفر نور ماست تربت آن پاک بانو طور ماست پُر شد از گل ، گلشن منظومه ام من غلام درگه معصومه ام آسمانی کهکشان همراه اوست جَنَّتُ الْمَأوای من درگاه اوست یک جهان آئينه در دستِ وی است آسمان همواره پابستِ وی است شهر قم آئينه دار مرقدش خیمه زد دل در کنار مرقدش بانویی کو خفته در شهر قم است نور چشمان امام هفتم است ای سراپا همصدای فاطمه زینب دیگر برای فاطمه ای رخَت مرآت زهرای بتول روح هستی ، مریم آل رسول در بهشت اهل دل طوبا تویی بعد زینب ثانی زهرا تویی قطره را شوق تو دریا می کند مِهر تو دل را مصفّا می کند ای گرفته نور از شَمْسُ الشُّمُوس هستم از جان درگهت را خاکبوس ای رضا را خواهر والامقام چلچراغ دیده ی خَیْرُالْاَنام نور آری با تو معنا می دهد آستانت بوی زهرا می دهد آن که دل را کرده از خاکت بهشت تربتت را  تربتِ زهرا نوشت قم اگر دور است از یثرب ولی دختر از مادر نشان دارد بلی آنچه گفتند از جهانی برتر است تربت این مادر و این دختر است تربت مادر اگر پنهان بود تربت دختر چراغ جان بود گر بود مخفی مزار فاطمه شهر قم باشد بهار فاطمه دارد از لطف و صفای مادری مرقد رخشان و تابان دختری دارد ای افتادگانِ بی پناه حضرت معصومه اینجا بارگاه هر که دل در این حریم آورده است رو به درگاه کریم آورده است ** «یاسر»✍ .