#شب_پنجم_محرم#حضرت_عبدالله_ابن_حسن#زمزمه#واحد#تک_ضرب▪️نوحه شب پنجم محرم
دست عبدالله، در دست عمه، دارد نظاره، حال عمو جان
می بیند عمو، بنشسته بر خاک، رو سوی خیمه، با چشم گریان
ای عمو جانم... @nohe_sonati
گوید ای عمه، کن رها دستم، تا کنم یاری، عمو حسینم
بشنو صدای، هل من معینش، یاری ندارد، نور دو عینم
ای عمو جانم... @nohe_sonati
دشمن از هر سو، حمله آورده، با تیغ و نیزه، بر عمو جانم
ترسم ای عمه، من که یتیمم، در کرببلا، بی عمو مانم
ای عمو جانم... @nohe_sonati
آمدم عمو، تا مثل قاسم، شهد شهادت، نوشم برایت
همچو عمویم، در رهت افتد، دستم از پیکر، گردم فدایت
ای عمو جانم... @nohe_sonati
آه و واویلا، حسین مظلوم، پیکری بی جان، دارد در آغوش
کنار خیمه، زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش
ای عمو جانم... @nohe_sonati
✍اسماعیل تقوایی
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی👇
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6